-
کس ندیدست به شیرینی و لطف و نازش
کس نبیند که نخواهد که ببیند بازش
-
مطرب ما را دردیست که خوش می نالد
مرغ عاشق طرب انگیز بود آوازش
-
بارها در دلم آمد که بپوشم غم عشق
آبگینه نتواند که بپوشد رازش
-
مرغ پرنده اگر در قفسی پیر شود
همچنان طبع فرامش نکند پروازش
-
تا چه کردیم دگرباره که شیرین لب دوست
به سخن باز نمی باشد و چشم از نازش
-
من دعا گویم اگر تو همه دشنام دهی
بنده خدمت بکند ور نکند اعزازش
-
غرق دریای غمت را رمقی بیش نماند
آخر اکنون که بکشتی به کنار اندازش
-
خون سعدی کم از آنست که دست آلایی
ملخ آن قدر ندارد که بگیرد بازش
کس ندیدست به شیرینی و لطف و نازش
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/کس-ندیدست-به-شیرینی-و-لطف-و-نازش
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4000 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4000 تومان)