که برگذشت که بوی عبیر می آید
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/که-برگذشت-که-بوی-عبیر-می-آید

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (5000 تومان)
لطفا برای دریافت معنی (بازگردانی) این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (5000 تومان)

  1. که برگذشت که بوی عبیر می آید

    که می رود که چنین دلپذیر می آید

  2. نشان یوسف گم کرده می دهد یعقوب

    مگر ز مصر به کنعان بشیر می آید

  3. ز دست رفتم و بی دیدگان نمی دانند

    که زخم های نظر بر بصیر می آید

  4. همی خرامد و عقلم به طبع می گوید

    نظر بدوز که آن بی نظیر می آید

  5. جمال کعبه چنان می دواندم به نشاط

    که خارهای مغیلان حریر می آید

  6. نه آن چنان به تو مشغولم ای بهشتی رو

    که یاد خویشتنم در ضمیر می آید

  7. ز دیدنت نتوانم که دیده دربندم

    و گر مقابله بینم که تیر می آید

  8. هزار جامه معنی که من براندازم

    به قامتی که تو داری قصیر می آید

  9. به کشتن آمده بود آن که مدعی پنداشت

    که رحمتی مگرش بر اسیر می آید

  10. رسید ناله سعدی به هر که در آفاق

    هم آتشی زده ای تا نفیر می آید

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (5000 تومان)
لطفا برای دریافت معنی (بازگردانی) این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (5000 تومان)