-
که دست تشنه می گیرد به آبی
خداوندان فضل آخر ثوابی
-
توقع دارم از شیرین زبانت
اگر تلخست و گر شیرین جوابی
-
تو خود نایی و گر آیی بر من
بدان ماند که گنجی در خرابی
-
به چشمانت که گر زهرم فرستی
چنان نوشم که شیرینتر شرابی
-
اگر سروی به بالای تو باشد
نباشد بر سر سرو آفتابی
-
پری روی از نظر غایب نگردد
اگر صد بار بربندد نقابی
-
بدان تا یک نفس رویت ببینم
شب و روز آرزومندم به خوابی
-
امیدم هست اگر عطشان نمیرد
که بازآید به جوی رفته آبی
-
هلاک خویشتن می خواهد آن مور
که خواهد پنجه کردن با عقابی
-
شبی دانم که در زندان هجران
سحرگاهم به گوش آید خطابی
-
که سعدی چون فراق ما کشیدی
نخواهی دید در دوزخ عذابی
که دست تشنه می گیرد به آبی
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/که-دست-تشنه-می-گیرد-به-آبی
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5500 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5500 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5500 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5500 تومان)