-
گرم قبول کنی ور برانی از بر خویش
نگردم از تو و گر خود فدا کنم سر خویش
-
تو دانی ار بنوازی و گر بیندازی
چنان که در دلت آید به رای انور خویش
-
نظر به جانب ما گر چه منتست و ثواب
غلام خویش همی پروری و چاکر خویش
-
اگر برابر خویش به حکم نگذاری
خیال روی تو نگذاردم از برابر خویش
-
مرا نصیحت بیگانه منفعت نکند
که راضیم که قفا بینم از ستمگر خویش
-
حدیث صبر من از روی تو همان مثلست
که صبر طفل به شیر از کنار مادر خویش
-
رواست گر همه خلق از نظر بیندازی
که هیچ خلق نبینی به حسن و منظر خویش
-
به عشق روی تو گفتم که جان برافشانم
دگر به شرم درافتادم از محقر خویش
-
تو سر به صحبت سعدی درآوری هیهات
زهی خیال که من کرده ام مصور خویش
-
چه بر سر آید از این شوق غالبم دانی
همان چه مورچه را بر سر آمد از پر خویش
گرم قبول کنی ور برانی از بر خویش
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/گرم-قبول-کنی-ور-برانی-از-بر-خویش
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5000 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5000 تومان)