-
یارا قدحی پر کن از آن داروی مستی
تا از سر صوفی برود علت هستی
-
عاقل متفکر بود و مصلحت اندیش
در مذهب عشق آی و از این جمله برستی
-
ای فتنه نوخاسته از عالم قدرت
غایب مشو از دیده که در دل بنشستی
-
آرام دلم بستدی و دست شکیبم
برتافتی و پنجه صبرم بشکستی
-
احوال دو چشم من بر هم ننهاده
با تو نتوان گفت به خواب شب مستی
-
سودازده ای کز همه عالم به تو پیوست
دل نیک بدادت که دل از وی بگسستی
-
در روی تو گفتم سخنی چند بگویم
رو باز گشادی و در نطق ببستی
-
گر باده از این خم بود و مطرب از این کوی
ما توبه بخواهیم شکستن به درستی
-
سعدی غرض از حقه تن آیت حقست
صد تعبیه در توست و یکی بازنجستی
-
نقاش وجود این همه صورت که بپرداخت
تا نقش ببینی و مصور بپرستی
یارا قدحی پر کن از آن داروی مستی
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/یارا-قدحی-پر-کن-از-آن-داروی-مستی
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5000 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5000 تومان)