-
نقش او در دل چه زیبا می نشست
-
سنگدل ایینه ی ما را شکست
-
اینه صد پاره شد در پای دوست
-
باز در هر پاره عکس روی اوست
-
اینه درعشق بازی صادق است
-
اینه یک دل نه صد دل عاشق است
-
سال ها ایینه بی تصویر ماند
-
آه کاین بی روشنایی دیر ماند
-
مانده در کنج شبستان ناصبور
-
دیده ی بیدارش از دیدار دور
-
روزگارش چهره پوشید از غبار
-
تا چه ماند از غبار روزگار
-
شامگاهان با شفق خون می گریست
-
صبحدم بی مهر افزون می گریست
-
از گذار سایه های ابر ودود
-
فکر رقص شعله اش در می ربود
-
ناگهان برقی زد آن چشم سیاه
-
اینه لرزید در دل زان نگاه
-
گفت اینک وقت دیدارم رسید
-
سرمه سای چشم بیدارم رسید
-
آه ای ایینه این روز تو نیست
-
پشت این صبح دروغین تیرگی ست
-
ای غریب افتاده ی برگشته روز
-
کار دارد با تو این هجران هنوز
-
اشک ها خواهد هنوز از دیده ریخت
-
تارها از جان و دل خواهد گسیخت
-
دیده بر هم نه کزین صبح نخست
-
جز سیه رویی نخواهی باز جست
-
بخت دیداری ندارد اینه
-
دیده بر هم می گذارد اینه
-
خواب می بیند که سر زد آفتاب
-
بازشد لبخند نیلوفر بر آب
-
خوبرو آمد به آرایش نشست
-
روی خوب آرایش ایینه است
-
چون گره بند شب از گیسو گشود
-
موج ابریشم به دوش آمد فرود
-
از بنا گوشش سحر بر می دمید
-
صبح روی شانه اش می آرمید
-
سینه اش ایینه دار مهر و ماه
-
مانده در چاک گریبانش نگاه
-
جنبش چالاک بازو بی شتاب
-
پیچ و تاب رقص نیلوفر بر آب
-
سرمه سای چشم مستش دست ناز
-
سرمه از چشمش سیاهی جسته باز
-
دست گلگون بر لب چون غنچه برد
-
غنچه را گل کرد و گل بر گل فشرد
-
اینه حیران ز روی فرخش
-
سیب سرخ بوسه می چید از رخش
-
آه ای ایینه جان ایینه جان
-
نیست از خواب تو خوش تر در جهان
-
خواب خوش دیدی ولی آن زیب و فر
-
می کند بیداریت را تلخ تر
-
آخر از سیبی دلت خون می کنند
-
زین بهشت نیز بیرون می کنند
-
مایه ی درد است بیداری مرد
-
آه ازین بیداری پر داغ و درد
-
خفتگان را گر سبکباری خوش است
-
شبروان را رنج بیداری خوش است
-
گرچه بیداری همه حیف است و کاش
-
ای دل دیدار جو بیدار باش
-
هم به بیداری توانی پی سپرد
-
خفته هرگز ره به مقصودی نبرد
-
پر ز درد است اینه پیداست این
-
چشم گریان می نهد بر آستین
-
هر طرف تا چشم می بیند شب است
-
آسمان کور شب بی کوکب است
-
اینه می گرید از بخت سیاه
-
گریه ی ایینه بی اشک است و آه
-
در چنین شب های بی فریاد رس
-
روز خوش در خواب باید دید و بس