-
نوری به زمین فرود آمد
-
دو جا پا بر شن های بیابان دیدم
-
از کجا آمده بود
-
به کجا می رفت
-
تنها دو جاپادیده می شد
-
شاید خطایی پا به زمین نهاده بود
-
ناگهان جا پا ها به راه افتادند
-
روشنی همراهشان می خزید
-
جا پا ها گم شدند
-
خود را از روبرو تماشا کردم
-
گودالی از مرگ پر شده بود
-
و من در مرده خود به راه افتادم
-
صدای پایم را از راه دوری می شنیدم
-
شاید از بیابانی می گذشتم
-
انتظاری گمشده با من بود
-
ناگهان نوری در مرده ام فرود آمد
-
و من در اضطرابی زنده شدم
-
دو جا پا هستی ام را پر کرد
-
از کجا آمده بود
-
به کجا می رفت
-
تنها دو جاپا دیده می شد
-
شاید خطایی پا به زمین نهاده بود