-
در این اتاق تهی پیکر
-
انسان مه آلود
-
نگاهت به حلقه کدام در آویخته
-
درها بسته
-
و کلیدشان در تاریکی دور شد
-
نسیم از دیوارها می ترواد
-
گلهای قالی می لرزد
-
ابرها در افق رنگارنگ پرده پر می زنند
-
باران ستاره اتاقت را پر کرد
-
و تو درتاریکی گم شده ای
-
انسان مه آلود
-
پاهای صندلی کهنه ات در پاشویه فرو رفته
-
درخت بید از خاک بسترت روییده
-
و خود را در حوض کاشی می جوید
-
تصویری به شاخه بید آویخته
-
کودکی که چشمانش خاموشی ترا دارد
-
گویی ترا می نگرد
-
و تو از میان هزاران نقش تهی
-
گویی مرا می نگری
-
انسان مه آلود
-
ترا در همه شبهای تنهایی
-
توی همه شیشه ها دیده ام
-
مادر مرا می ترساند
-
لولو پشت شیشه هاست
-
و من توی شیشه ها ترا می دیدم
-
لولوی سرگردان
-
پیش آ
-
بیا در سایه هامان بخزیم
-
درها بسته
-
و کلیدشان در تاریکی دور شد
-
بگذار پنجره را به رویت بگشایم
-
انسان مه آلود از روی حوض کاشی گذشت
-
و گریان سویم پرید
-
شیشه پنجره شکست و فرو ریخت
-
لولوی شیشه ها
-
شیشه عمرش شکسته بود