-
مانده تا برف زمین آب شود
-
مانده تا بسته شود این همه نیلوفر وارونه چتر
-
ناتمام است درخت
-
زیر برف است تمنای شنا کردن کاغذ در باد
-
و فروغ تر چشم حشرات
-
و طلوع سر غوک از افق درک حیات
-
مانده تا سینی ما پرشود از صحبت سنبوسه و عید
-
در هوایی که نه افزایش یک ساقه طنینی دارد
-
و نه آواز پری می رسد از روزن منظومه برف
-
تشنه زمزمه ام
-
مانده تا مرغ سرچینه هذیانی اسفند صدا بردارد
-
پس چه باید بکنم
-
من که در لخت ترین موسم بی چهچهه سال
-
تشنه زمزمه ام
-
بهتر آن است که برخیزم
-
رنگ را بردارم
-
روی تنهایی خود نقشه مرغی بکشم
پرهای زمزمه
سهراب
https://www.sherfarsi.ir/sohrab/پرهای-زمزمه
غوک
- غوک
- غورباقه