تطاول

تَطاوُل
گردنکشی کردن
دست درازی کردن و تعدی کردن
1

کاربردهای تطاول

  • نه کوتاه دستی و بیچارگی

    نه زجر و تطاول به یک بارگی

  • این لطایف کز لب لعل تو من گفتم که گفت

    وین تطاول کز سر زلف تو من دیدم که دید