-
ازآن پس به آرام بنشست شاه
چو برخاست بهرام جنگی ز راه
-
ندید از بزرگان کسی کینه جوی
که با او بروی اندر آورد روی
-
به دستور پاکیزه یک روز گفت
که اندیشه تا کی بود در نهفت
-
کشنده پدر هر زمان پیش من
همی بگذرد چون بود خویش من
-
چوروشن روانم پر از خون بود
همی پادشاهی کنم چون بود
-
نهادند خوان و می چند خورد
هم آن روز بندوی رابند کرد
-
ازان پس چنین گفت با رهنما
که او را هم اکنون ببردست وپا
-
بریدند هم در زمان او بمرد
پر از خون روانش به خسرو سپرد
ازآن پس به آرام بنشست شاه
فردوسی
https://www.sherfarsi.ir/ferdowsi/ازآن-پس-به-آرام-بنشست-شاه
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4000 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4000 تومان)