-
-
چو از دفتر این داستانها بسی
همی خواند خواننده بر هر کسی
-
هنگامی که خواننده، داستانهای زیادی را از این کتاب برای همگان میخواند
-
-
-
جهان دل نهاده بدین داستان
همان بخردان نیز و هم راستان
-
چه دانایان و چه راست کرداران، همگی مجذوب این داستان شدند
-
-
-
جوانی بیامد گشاده زبان
سخن گفتن خوب و طبع روان
-
جوانی سخنور که نیک سخن میگفت و طبع شعر روانی داشت، آمد
-
-
-
به شعر آرم این نامه را گفت من
ازو شادمان شد دل انجمن
-
گفت: من این کتاب را به نظم درمیآورم. همگان از این سخن او خوشحال شدند
-
-
-
جوانیش را خوی بد یار بود
ابا بد همیشه به پیکار بود
-
بد اخلاقی با نیروی جوانیش همراه بود؛ همیشه با این خوی بدش در ستیز بود
-
-
-
برو تاختن کرد ناگاه مرگ
نهادش به سر بر یکی تیره ترگ
-
ناگهان مرگ بر او یورش آورد و بر سر او کلاه خودی سیاه گداشت
-
-
-
بدان خوی بد جان شیرین بداد
نبد از جوانیش یک روز شاد
-
در اثر آن اخلاق بدش، جان شیرینش را از دست داد. یک روز از جوانیش به شادمانی سپری نکرد.
-
-
-
یکایک ازو بخت برگشته شد
به دست یکی بنده بر کشته شد
-
اقبال یکی یکی از او برگشت. به دست یک غلام کشته شد.
-
-
-
برفت او و این نامه ناگفته ماند
چنان بخت بیدار او خفته ماند
-
آن جوان درگذشت و به نظم درآوردن این کتاب ناتمام باقی ماند؛ اقبال خوش او به سرانجام نیک نرسید
-
-
-
الهی عفو کن گناه ورا
بیفزای در حشر جاه ورا
-
خدایا! گناهان او را ببخش. در روز قیامت به مقام او بیفزا
-
داستان دقیقی شاعر
فردوسی
https://www.sherfarsi.ir/ferdowsi/داستان-دقیقی-شاعر
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5000 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5000 تومان)