بخت

بخت
بخش، سهم، قسمت
دولت، اقبال، سعادت
اختر، طالع
اتفاق، شانس
1

کاربردهای بخت

  • چشم که بر تو می کنم چشم حسود می کنم

    شکر خدا که باز شد دیده بخت روشنم

  • چشم رضا و مرحمت بر همه باز می کنی

    چون که به بخت ما رسد این همه ناز می کنی

  • با هر دمنی از آن ولایت

    می کرد ز بخت بد شکایت

  • بخت این نکند با من کان شاخ صنوبر را

    بنشینم و بنشانم گل بر سرش افشانم

  • ز بخت خفته ملولم بود که بیداری

    به وقت فاتحه صبح یک دعا بکند

  • سال و فال و مال و حال و اصل و نسل و تخت و بخت

    بادت اندر شهریاری برقرار و بر دوام

  • سال خرم فال نیکو مال وافر حال خوش

    اصل ثابت نسل باقی تخت عالی بخت رام

  • بدینگونه چون تیره شد بخت من

    ربودند آرایش تخت من

  • یکایک ازو بخت برگشته شد

    به دست یکی بنده بر کشته شد

  • تو وارون بخت و حال من دگرگون

    ترا روزی سرشک آمد مرا خون