-
-
چشم رضا و مرحمت بر همه باز می کنی
چون که به بخت ما رسد این همه ناز می کنی
-
به دیده رغبت و خوشدلی و لطف و مهربانی به همه نگاه میکنی، اما هنگامی که نوبت ما میشود، اینقدر ناز میکنی
-
-
-
ای که نیازموده ای صورت حال بی دلان
عشق حقیقتست اگر حمل مجاز می کنی
-
ای کسی که احوال عاشقان خود را جویا نشدهای، عشق امری حقیقی و واقعی است، اگر تو آن را به عنوان موضوعی مجازی و غیرحقیقی در نظر میگیری.
-
-
-
ای که نصیحتم کنی کز پی او دگر مرو
در نظر سبکتکین عیب ایاز می کنی
-
ای کسی که به من پند میدهی که دیگر دنبال او نرو، حواست باشد که داری در جلو سبکتکین (یا محمود پسر سبکتکتین) از ایاز ایراد میگیری.
-
-
-
پیش نماز بگذرد سرو روان و گویدم
قبله اهل دل منم سهو نماز می کنی
-
پیش از نماز، آن سرو روان از جلو من رد میشود و به من میگوید: «من قبله اهل دل هستم، در روش نماز خواندنت، داری اشتباه میکنی»
-
-
-
دی به امید گفتمش داعی دولت توام
گفت دعا به خود بکن گر به نیاز می کنی
-
دیروز با امیدواری به او گفتم که دعاگوی بخت و اقبال تو هستم. گفت برو به حال خودت دعا کن، اگر برای رفع نیازمندیات دعا میکنی
-
-
-
گفتم اگر لبت گزم می خورم و شکر مزم
گفت خوری اگر پزم قصه دراز می کنی
-
گفتم که اگر لبانت را گاز بگیرم، مثل این است که دارم شراب میخورم و شکر مزه مزه میکنم. گفت که داری حرف زیادی میزنی، اگر برایت پختم، آنگاه خواهی خورد.
-
-
-
سعدی خویش خوانیم پس به جفا برانیم
سفره اگر نمی نهی در به چه باز می کنی
-
من را به عنوان «سعدی خودت» صدا میزنی و بعد از اینکه به پیشت آمدم، من را با ستمگری از پیش خودت میرانی. اگر برایم سفر پهن نمیکنی، پس برای چه در را به رویم باز میکنی؟
-
چشم رضا و مرحمت بر همه باز می کنی
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/چشم-رضا-و-مرحمت-بر-همه-باز-می-کنی
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(3500 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(3500 تومان)
رضا
- رضا
- خوشنودی
بخت
- بخت
- بخش، سهم، قسمت
- دولت، اقبال، سعادت
- اختر، طالع
- اتفاق، شانس
مرحمت
- مرحمت
- لطف، مهربانی
- عطا، بخشش
مجاز
- مجاز
- غیر حقیقت، ضد حقیقت
- کنایه و استعاره. به کار بردن کلمهای در غیرمعنی حقیقی خود
سبکتکین
- سبکتکین
- ابو منصور سَبُکتَکین ملقب به ناصرالدین، پدر سلطان محمود و بنیانگذار سلسله غزنویان بود.
ایاز
- ایاز
- اَیاز، نام غلام محمودبن سبکتکین . این غلام به دلیل کثرت فِراست و هوش و جنگجوئی و همچنین به دلیل زیبائی و جمال، محبوب سلطان بود.
سرو
- سرو
- درختی است همواره سبز که در سه نوع است: سرو ناز که شاخهایش متمایل است ، سرو آزاد که شاخهایش راست رسته باشد و سرو سهی که دو شاخه راست رسته دارد.
دی
- دی
- دیروز - (خوانش درست آن به صورت :di است.)