کاربردهای دی
-
دی بلبلی گلی ز قفس دید و جانفشاند
بار دگر امید رهائی مگر نداشت
-
امروز سرافرازی دی را هنری نیست
میباید از امسال سخن راند نه از پار
-
دی کودکی بدامن مادر گریست زار
کز کودکان کوی بمن کس نظر نداشت
-
دی گله ای ز طره اش کردم و از سر فسوس
گفت که این سیاه کج گوش به من نمی کند
-
اول چنین نبودی باری حقیقتی شد
دی حظ نفس بودی امروز قوت جانی
-
دی به امید گفتمش داعی دولت توام
گفت دعا به خود بکن گر به نیاز می کنی
-
از بیابان عدم دی آمده فردا شده
کمتر از عیشی یک امشب کاندرین کاشانه ایم
-
سعدیا دی رفت و فردا همچنان موجود نیست
در میان این و آن فرصت شمار امروز را
-
دی رفت و به انتظار فردا منشین
دریاب که حاصل حیات امروزست