-
-
دلا بسوز که سوز تو کارها بکند
نیاز نیم شبی دفع صد بلا بکند
-
ای دل بسوز چرا که سوختن تو، توانایی انجام دادن کارهای زیادی را دارد. اگر یک بار، هنگام نیمه شب دست نیاز بسوی او ببری، صدها بلا از تو دور میشود.
-
-
-
عتاب یار پری چهره عاشقانه بکش
که یک کرشمه تلافی صد جفا بکند
-
تندخوئی یار زیبارویت را عاشقانه تحمل کن؛ چرا که یک بار ناز و کرشمه او، صدها بار نامهربانیاش را تلافی خواهد کرد.
-
-
-
ز ملک تا ملکوتش حجاب بردارند
هر آن که خدمت جام جهان نما بکند
-
هر مانعی که در برابر دیدن کل هستی (از دنیای مادی گرفته تا دنیای معنوی) باشد، از جلوی چشم کسی که خدمتگزار جام جم (دل) است، کنار میرود. (آنکه به دل بپردازد، به همه اسرار آگاهی خواهد یافت)
-
-
-
طبیب عشق مسیحادم است و مشفق لیک
چو درد در تو نبیند که را دوا بکند
-
عشق همچون پزشکی است که با دم مسیحایی خود، میتواند تو را درمان کند. این پزشک مهربان و دلسوز هم هست ولی وقتی که نمیبیند که دردمند باشی، چگونه به درمان تو بپردازد؟ (ابتدا باید درد پیدا کنی تا عشق بتواند تو را شفا بدهد)
-
-
-
تو با خدای خود انداز کار و دل خوش دار
که رحم اگر نکند مدعی خدا بکند
-
تو حاجت خودت را به خدا بسپار و خوشبین باش چرا که اگر دشمن رحم نکند، خداوند رحم خواهد کرد.
-
-
-
ز بخت خفته ملولم بود که بیداری
به وقت فاتحه صبح یک دعا بکند
-
از دست تقدیر و بخت نامساعد خود، غمگین هستم. آیا میشود که یک (شخص یا بخت) بیدار در زمان فاتحه صبحگاهی، دعایی در حق ما بکند؟
-
-
-
بسوخت حافظ و بویی به زلف یار نبرد
مگر دلالت این دولتش صبا بکند
-
حافظ در عشق سوخت ولی هیچ مقداری از بو و دود حاصل از این سوختن، به زلف یار نرسید. شاید باد صبا او را راهنمایی کند تا به این مقام والا برسد (باد صبا خاکستر او را به زلفان یار برساند)
-
دلا بسوز که سوز تو کارها بکند
حافظ
https://www.sherfarsi.ir/hafez/دلا-بسوز-که-سوز-تو-کارها-بکند
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(3500 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(3500 تومان)
دانلود متن شعر زیبای حافظ
از میان تصاویر زیر، عکس نوشتهی این شعر را انتخاب نمایید:
بلا
- بلا
- آزمایش
- سختی، گرفتاری
- مصیبت، آفت
- بدبختی ای که بدون انتظار و بی سبب بر سر کسی وارد آید.
- ظلم و ستم
- فتنه ، کنایه از معشوق بمناسبت رفتار و کردار او
نیاز
- نیاز
- حاجت، احتیاج
- اظهار محبت
- تجمل، تکلف، ناز
- مقصود. مطلوب، آرزو، میل، خواهش
- دوست، عزیز، محبوب
- تحفه درویشان، هدیه، پیشکش؛ هدیه و پیش کش از نقدو جنس که به مرشد یا پیری دهند.
کرشمه
- کرشمه
- غمزه
- ناز و عشوه
- اشاره با چشم و ابرو
عتاب
- عتاب
- خشم گرفتن
- سرزنش کردن
- نازکردن
پری
- پری
- موجود متوهم صاحب پر که اصلش از آتش است و بچشم نیاید وغالباً نیکوکار است بعکس دیو که بدکار باشد. فرشته ،ضد دیو. قالباً به صورت زنی بسیار زیبا تصور شده است.
جام
- جام
-
- پیاله آبخوری، پیاله شرابخوری
- آیینه شیشهای، شیشههای رنگی
- جام جم: جام گیتی نما، جام جهان نما. جامی که جمشید چهارمین پادشاه پیشدادی اختراع کرد و در آن اوضاع جهان را مشاهده می کرد، این جام بعدها به کیخسرو و دارا رسید. در عرفان از این جام به دل تعبیر می شود.
مدعی
- مدعی
- ادعا کننده
- درخواست کننده
- بدخواه
- کسی که به ناحق ادعای فهم و دانش میکند
- لاف زن
- حقه باز
- معاند، مزاحم
بخت
- بخت
- بخش، سهم، قسمت
- دولت، اقبال، سعادت
- اختر، طالع
- اتفاق، شانس
صبا
- صبا
- بادی است که از مابین مشرق و شمال وزد و باد برین هم همین است
دلالت
- دلالت
- راهنمایی