کاربردهای عتاب
-
معلمت همه شوخی و دلبری آموخت
جفا و ناز و عتاب و ستمگری آموخت
-
سهل بود آن که به شمشیر عتابم می کشت
قتل صاحب نظر آنست که قاتل برود
-
عتاب یار پری چهره عاشقانه بکش
که یک کرشمه تلافی صد جفا بکند
-
با وجود چنین معنی لایق قدر علما نباشد خود را متهم گردانیدن و جور بی ادبان بردن گفت ای یار دست عتاب از دامن روزگارم بدار بارها در این مصلحت که تو بینی اندیشه کردم و صبر بر جفای او سهل تر آید که صبر از نادیدن او و حکیمان گویند دل بر مجاهده نهادن آسانترست که چشم از مشاهده برگرفتن