در عشق و جوانی حکایت نهم
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/در-عشق-و-جوانی-حکایت-نهم

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (3000 تومان)

 

  1. دانشمندی را دیدم بکسی مبتلا شده و رازش از پرده برملا افتاده جور فراوان بردی و تحمل بی کران کردی باری بلطافتش گفتم دانم که ترا در مودت این منظور علتی و بنای محبت بر زلتی نیست

  2. با وجود چنین معنی لایق قدر علما نباشد خود را متهم گردانیدن و جور بی ادبان بردن گفت ای یار دست عتاب از دامن روزگارم بدار بارها در این مصلحت که تو بینی اندیشه کردم و صبر بر جفای او سهل تر آید که صبر از نادیدن او و حکیمان گویند دل بر مجاهده نهادن آسانترست که چشم از مشاهده برگرفتن

  3. هر که بی او بسر نشاید برد

    گر جفائی کند بباید برد

  4. روزی از دست گفتمش زنهار

    چند از آن روز گفتم استغفار

  5. نکند دوست زینهار از دوست

    دل نهادم بر آنچه خاطر اوست

  6. گر بلطفم بنزد خود خواند

    ور بقهرم براند او داند

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (3000 تومان)

  • پرده

    پرده
    پوشش، حجاب، مانع و حایلی که مانع دیدن می‌شود
    حجله، حرمسرا
    نوا، گاه موسیقی
  • عتاب

    عتاب
    خشم گرفتن
    سرزنش کردن
    نازکردن
  • مجاهده

    مجاهده
    مجاهدت
    کوشش و سعی بسیار
    رنج و مشقت
    جهاد
    پیکار با نفس اماره
  • زنهار-زینهار

    زنهار
    زینهار
    پناه و امان و مهلت
    (صوت): البته. (برای تاکید هم به کار می رود)
    (صوت ) پرهیز و اجتناب
    ترس و بیم
    هوش و آگاهی
    شتاب و تعجیل