بلا

بلا
آزمایش
سختی، گرفتاری
مصیبت، آفت
بدبختی ای که بدون انتظار و بی سبب بر سر کسی وارد آید.
ظلم و ستم
فتنه ، کنایه از معشوق بمناسبت رفتار و کردار او
1

کاربردهای بلا

  • نیازمند بلا گو رخ از غبار مشوی

    که کیمیای مراد است خاک کوی نیاز

  • دلا بسوز که سوز تو کارها بکند

    نیاز نیم شبی دفع صد بلا بکند