پری

پری
موجود متوهم صاحب پر که اصلش از آتش است و بچشم نیاید وغالباً نیکوکار است بعکس دیو که بدکار باشد. فرشته ،ضد دیو. قالباً به صورت زنی بسیار زیبا تصور شده است.

پری، موجودی افسانه‌ای است که لطیف و بسیار زیبا و نامرئی است. در اوستا به صورت Pairika- جنس مونث از «جادو» آمده است.در متون کهن فارسی بعضا این کلمه را در ترجمه جن و ملک (فرشته) به کار برده‌اند. پری خوانان مدعی بودند که با خواندن افسون، پری را در شیشه حاضر می‌کنند و از عالم غیب از او می‌پرسند.

قدما می‌گفتند کسی که پری را ببیند (یا در خواب ببیند) دیوانه می‌شود.

پری در آیین مزدیسنا

در آیین مزدیسنا، پری بسان یکی از مظاهر شر از دامهای اهریمنی انگاشته شده و بازتاب این انگاره در ادبیات زرتشتی چنان است که از پری همیشه به زشتی یاد رفته است. در نامه‌ی اوستا، پریان گروهی از بوده‌های پلید  و پتیاره‌اند که از آنها در کنار دیوان و جادوان و جهیکان نام رفته و برای چیرگی به آنان و شکستن گزند و دشمنیشان به ایزدان و فروهر و برخی از پهلوانان و پارسایان نیایش شده است.

در اوستا، همچنین نام چند پری به تنهایی و بطور جداگانه آمده است. آنان نیز از اهریمنان و زشتکارانند و برای فریفتن یلان و به زیان جهان سود و نیکی می‌کوشند.

در ادبیات دینی فارسی میانه و در نوشته‌های پهلوی نیز پری از موجودات اهریمنی است که از نیروی جادو برخوردار است و می‌تواند هر آن که بخواهد نما و پیکر خود را تغییر داده به جامه‌های دیگر درآید تا پهلوانان را بفریبد و دام دهش مزدا را آسیب رساند.

پری در ادب فارسی

از پری در ادب فارسی به گونه‌ای نیک یاد شده است. در ایران دوره‌ی اسلامی، پری موجودی زشت و ناخجسته نیست، بلکه به صورت زن اثیری بسیار زیبا پنداشته شده که از نیکویی و زیبایی و حتی فر برخوردار است و مثال و نمونه‌ی زیبارویی و باندامی و فریبندگی است  و گاهی به سبب بهی و سود رسانی‌اش به مردمان و زیباییش، در مقابل دیو  و اهریمن قرار می‌گیرد.

ارتباط پری و آب

در افسانه‌ها و معتقدات عامیانه، جایگاه پریان را حمام‌ها و چشمه‌سارها انگاشته‌اند.

مطابق یک اسطوره کهن، پریان در دریاچه kasaoya زندگی می‌کنند و همانند الهه‌های باروری و زایش، رحم زنان و دخترانی را که در زمان معینی در آن دریاچه آبتنی کننده، پالوده و زایا می‌کنند.. آبتنی آیین مطابق این افسانه، در جای جای جهان مرسوم بوده است.

در یشت هشتم بند ۸، پریان به صورت شهاب‌ها و ستاره‌های ریزان در میان آسمان و زمین در دریای فراخکرد پرّانند. مطابق اساطیر پیشین و معتقدات آیین باستانی پیش از زرتشت، پریان به سان الهه‌هایی که یکی از وظایفشان، رساندن باران و افشاندن و جاری کردن آبها بود، در دریای فراخکرد جای داشتند و نگهبان آبهای مینوی بودند و در میان زمین و آسمان می‌گشتند و ابرهای باران زا  را در هوا به هر سو می‌راندند و بدین سان، سرسبزی و طراوت چراگاه‌ها و کشتزارها و نیکویی و برکت سال و فراوانی محصول را تضمین می‌کرند.

در کتاب «گزیده‌های زاد اسپرم» آمده است که پریان از دریا درآمده و با آتش مقدس آذر برزین به ستیزه می‌پردازند.

1

کاربردهای پری

  • شبی دیو خود را پری چهره ساخت

    در آغوش این مرد و بر وی بتاخت

  • من آدمی به چنین شکل و قد و خوی و روش

    ندیده ام مگر این شیوه از پری آموخت

  • دانمت آستین چرا پیش جمال می بری

    رسم بود کز آدمی روی نهان کند پری

  • روی اگر چند پری چهره و زیبا باشد

    نتوان دید در آیینه که نورانی نیست

  • بدو گفت خسرو نژاد تو چیست

    که چهرت همانند چهر پریست

  • بس آدمی که دیو به زشتی غلام اوست

    ور صورتش نماید زیباتر از پری

  • پری پیکر نگار پرنیان پوش

    بت سنگین دل سیمین بنا گوش

  • هر کس به جهان خرمیی پیش گرفتند

    ما را غمت ای ماه پری چهره تمامست

  • دیوانه می کند دل صاحب تمیز را

    هر گه که التفات پری وار می کند

  • دهد نطفه را صورتی چون پری

    که کرده ست بر آب صورتگری

  • عتاب یار پری چهره عاشقانه بکش

    که یک کرشمه تلافی صد جفا بکند

  • نشنود نغمه پری را آدمی

    کو بود ز اسرار پریان اعجمی

  • گر چه هم نغمه پری زین عالمست

    نغمه دل برتر از هر دو دمست

  • که پری و آدمی زندانیند

    هر دو در زندان این نادانیند

  • نشانی زان پری تا در خیالست

    نیاید هرگز این دیوانه با هوش

  • عذر سعدی ننهد هر که تو را نشناسد

    حال دیوانه نداند که ندیدست پری

  • پری و پلنگ انجمن کرد و شیر

    ز درندگان گرگ و ببر دلیر