-
خجسته سیامک یکی پور داشت
که نزد نیا جاه دستور داشت
-
گرانمایه را نام هوشنگ بود
تو گفتی همه هوش و فرهنگ بود
-
به نزد نیا یادگار پدر
نیا پروریده مراو را به بر
-
نیایش به جای پسر داشتی
جز او بر کسی چشم نگماشتی
-
چو بنهاد دل کینه و جنگ را
بخواند آن گرانمایه هوشنگ را
-
همه گفتنیها بدو بازگفت
همه رازها بر گشاد از نهفت
-
که من لشکری کرد خواهم همی
خروشی برآورد خواهم همی
-
ترا بود باید همی پیشرو
که من رفتنی ام تو سالار نو
-
پری و پلنگ انجمن کرد و شیر
ز درندگان گرگ و ببر دلیر
-
سپاهی دد و دام و مرغ و پری
سپهدار پرکین و کندآوری
-
پس پشت لشکر کیومرث شاه
نبیره به پیش اندرون با سپاه
-
بیامد سیه دیو با ترس و باک
همی به آسمان بر پراگند خاک
-
ز هرای درندگان چنگ دیو
شده سست از خشم کیهان خدیو
-
به هم برشکستند هردو گروه
شدند از دد و دام دیوان ستوه
-
بیازید هوشنگ چون شیر چنگ
جهان کرد بر دیو نستوه تنگ
-
کشیدش سراپای یکسر دوال
سپهبد برید آن سر بی همال
-
به پای اندر افگند و بسپرد خوار
دریده برو چرم و برگشته کار
-
چو آمد مر آن کینه را خواستار
سرآمد کیومرث را روزگار
-
برفت و جهان مردری ماند از وی
نگر تا کرا نزد او آبروی
-
جهان فریبنده را گرد کرد
ره سود بنمود و خود مایه خورد
-
جهان سربه سر چو فسانست و بس
نماند بد و نیک بر هیچ کس
خجسته سیامک یکی پور داشت
فردوسی
https://www.sherfarsi.ir/ferdowsi/خجسته-سیامک-یکی-پور-داشت
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(10500 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(10500 تومان)
خجسته
- خجسته
- مبارک
- گل همیشه بهار (گلی زرد رنگ)
دستور
- دستور
- فرمان
- قاعده و آئین
- وزیر و مشاور
- اجازه و پروانه
پری
- پری
- موجود متوهم صاحب پر که اصلش از آتش است و بچشم نیاید وغالباً نیکوکار است بعکس دیو که بدکار باشد. فرشته ،ضد دیو. قالباً به صورت زنی بسیار زیبا تصور شده است.
دد
- دد
- حیوان وحشی
کندآوری
- کُندآوَری
- دلاوری
دیو
- دیو
- موجودی خیالی شبیه به انسان ، اما بسیار تنومند و زشت دارای شاخ و دُم
- شیطان، ابلیس
خدیو
- خَدیو
- پادشاه
دیوان
- دیوان
- دفتر شعر، دفتر محاسبات
- دولت، وزارتخانه، خزانهداری، اداره
دوال
- دوال
- چرم
- تسمه
- کمربند
همال
- همال
- همتا، برابر، مثل، مانند