-
-
سرو بلند بین که چه رفتار می کند
وان ماه محتشم که چه گفتار می کند
-
به کردار آن سرو بلند بالا نگاه کن! به سخن آن ماه پرشکوه دقت کن!
-
-
-
آن چشم مست بین که به شوخی و دلبری
قصد هلاک مردم هشیار می کند
-
آن چشمان مست را ببین که با عشوهگری و دلربایی میخواهد مردم هوشیار را به کشتن بدهد!
-
-
-
دیوانه می کند دل صاحب تمیز را
هر گه که التفات پری وار می کند
-
هر گاه که همچون پریان مهربانی میکند، دلی را که قدرت فهم و درک و تشخیص دارد، دیوانه میکند.
-
-
-
ما روی کرده از همه عالم به روی او
وان سست عهد روی به دیوار می کند
-
ما روی خود را از همه جهان برگرداندهایم و به روی او مینگریم. ولی آن سست پیمان رویش را به دیوار میکند!
-
-
-
عاقل خبر ندارد از اندوه عاشقان
خفتست او عیب مردم بیدار می کند
-
عاقل از غم و غصه عاشقان آگاهی ندارد. او همانند کسی است که در خواب است و از انسانهای بیدار عیبجویی میکند.
-
-
-
من طاقت شکیب ندارم ز روی خوب
صوفی به عجز خویشتن اقرار می کند
-
من در برابر چهره زیبا، تحمل صبر کردن ندارم. صوفی به ناتوانی خود اقرار میکند.
-
-
-
بیچاره از مطالعه روی نیکوان
صد بار توبه کرد و دگربار می کند
-
این بیچاره صد بار توبه کرده است که دیگر با دقت به چهره زیبارویان نگاه نکند ولی باز هم نگاه میکند.
-
-
-
سعدی نگفتمت که خم زلف شاهدان
دربند او مشو که گرفتار می کند
-
ای سعدی! مگر به تو نگفته بودم گرفتار پیچ و تاب گیسوان زیبارویان نشو که این پیچ و تاب، انسان را دربند و گرفتار میکند؟!
-
سرو بلند بین که چه رفتار می کند
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/سرو-بلند-بین-که-چه-رفتار-می-کند
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4000 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4000 تومان)
سرو
- سرو
- درختی است همواره سبز که در سه نوع است: سرو ناز که شاخهایش متمایل است ، سرو آزاد که شاخهایش راست رسته باشد و سرو سهی که دو شاخه راست رسته دارد.
محتشم
- محتشم
- بزرگ و توانا
- دارای خدم و حشم بسیار، باشکوه و جلال
شوخی
- شوخی
- شوخ
- بیادبی، بیحیایی
- گستاخی، بیباکی
- چرکی، پلیدی
- عشوهگری، ناز و دلربایی
پری
- پری
- موجود متوهم صاحب پر که اصلش از آتش است و بچشم نیاید وغالباً نیکوکار است بعکس دیو که بدکار باشد. فرشته ،ضد دیو. قالباً به صورت زنی بسیار زیبا تصور شده است.
شکیب
- شکیب
- صبر. آرام . تحمل
صوفی
- صوفی
- پشمینه پوش
- پیرو طریقه تصوف
مطالعه
- مطالعه
- بررسی، نگاه کردن به چیزی برای اطلاع یافتن از آن
شاهدان
- شاهد
- خوبروی، زیبا چهره