-
-
بر من که صبوحی زده ام خرقه حرامست
ای مجلسیان راه خرابات کدامست
-
پوشیدن جامه درویشی بر من حرام است چراکه شراب صبحگاهی نوشیده ام. ای کسانی که در مجلس نشسته اید به من راه خرابات (میکده)را نشان دهید
-
-
-
هر کس به جهان خرمیی پیش گرفتند
ما را غمت ای ماه پری چهره تمامست
-
هرکسی در دنیا یک راه برای خوش گذرانی انتخاب کرده است. ای ماه که رخت همچون پریان است! غم تو برای ما انتهای خوشبختی است.
-
-
-
برخیز که در سایه سروی بنشینیم
کان جا که تو بنشینی بر سرو قیامست
-
بلندشو و بیا تا زیر سایه سروی بنشینیم که جایی که تو در کنار سرو نشسته باشی قیامتی است
-
-
-
دام دل صاحب نظرانت خم گیسوست
وان خال بناگوش مگر دانه دامست
-
پیچ و تاب گیسوانت دامی است برای دل صاحب نظران. و آن خال سیاهرنگ گویی دانه ای است برای دام
-
-
-
با چون تو حریفی به چنین جای در این وقت
گر باده خورم خمر بهشتی نه حرامست
-
اگر در در چنین جایی و در این وقت (حال-زمان) و با چنین زیبارویی شراب بنوشم این شراب بهشتی حرام نیست
-
-
-
با محتسب شهر بگویید که زنهار
در مجلس ما سنگ مینداز که جامست
-
به داروغه شهر بگویید که مواظب باشد در محفل ما سنگ نیندازد که در این مجلس جامهای شیشه ای وجود دارد
-
-
-
غیرت نگذارد که بگویم که مرا کشت
تا خلق ندانند که معشوقه چه نامست
-
غیرتم به من اجازه نمی دهد که نام قاتل خود را بر زبان بیاورم مبادا مردم نام معشوقه ام را بفهمند
-
-
-
دردا که بپختیم در این سوز نهانی
وان را خبر از آتش ما نیست که خامست
-
افسوس که با این آتش پنهان در درونمان پخته شدیم و آن کسی که خام است از وجود سوز درون ما آگاهی ندارد
-
-
-
سعدی مبر اندیشه که در کام نهنگان
چون در نظر دوست نشینی همه کامست
-
ای سعدی! نگران نباش حتی اگر در چنگ نهنگان باشی وقتی دوست تو را در نظر داشته باشد این وضعیت خوشایند است
-
بر من که صبوحی زده ام خرقه حرامست
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/بر-من-که-صبوحی-زده-ام-خرقه-حرامست
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4500 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4500 تومان)
خرابات
- خرابات
- جمع خرابه. ویرانه ها
- میخانه، میکده، شراب خانه
- قمار خانه
- در اصطلاح تصوف، مرتبه ویرانی عادتهای نفسانی
خرقه
- خِرقه
- لباسی که از وصله شدن تکه پارچههای گوناگون درست شده است. جامه مخصوص درویشان
صبوحی
- صبوحی
- می صبحگاهی
پری
- پری
- موجود متوهم صاحب پر که اصلش از آتش است و بچشم نیاید وغالباً نیکوکار است بعکس دیو که بدکار باشد. فرشته ،ضد دیو. قالباً به صورت زنی بسیار زیبا تصور شده است.
سروی
- سرو
- درختی است همواره سبز که در سه نوع است: سرو ناز که شاخهایش متمایل است ، سرو آزاد که شاخهایش راست رسته باشد و سرو سهی که دو شاخه راست رسته دارد.
حریفی
- حریف
- دوست، یار، معشوق، معشوقه
- همپیشه، همکار، همبازی، همآورد، همنشین، همپیاله
باده
- باده
- شراب. به این دلیل شراب را باده نامیدهاند که در سر باد غرور میاندازد.
محتسب
- محتسب
- داروغه ،مأمور حکومت که وظیفه اش امر به معروف و نهی از منکر است .
زنهار
- زنهار
- زینهار
- پناه و امان و مهلت
- (صوت): البته. (برای تاکید هم به کار می رود)
- (صوت ) پرهیز و اجتناب
- ترس و بیم
- هوش و آگاهی
- شتاب و تعجیل