مدعی

مدعی
ادعا کننده
درخواست کننده
بدخواه
کسی که به ناحق ادعای فهم و دانش می‌کند
لاف زن
حقه باز
معاند، مزاحم
1

کاربردهای مدعی

  • هر چند بردی آبم روی از درت نتابم

    جور از حبیب خوشتر کز مدعی رعایت

  • چو حافظ گنج او در سینه دارم

    اگر چه مدعی بیند حقیرم

  • تو با خدای خود انداز کار و دل خوش دار

    که رحم اگر نکند مدعی خدا بکند

  • هر که دانست که منزلگه معشوق کجاست

    مدعی باشد اگر بر سر پیکان نرود

  • نبیند مدعی جز خویشتن را

    که دارد پرده پندار در پیش