-
وزین روی بنشست بهرام گرد
بزرگان برفتند با او وخرد
-
سپهبد بپرسید زان سرکشان
که آمد زخویشان شما را نشان
-
فرستید هرکس که دارید خویش
که باشند یکدل به گفتار وکیش
-
گریشان بیایند وفرمان کنند
به پیمان روان را گروگان کنند
-
سپه ماند از بردع واردبیل
از ارمنیه نیز بی مرد وخیل
-
ازیشان برزم اندرون نیست باک
چه مردان بردع چه یک مشت خاک
-
شنیدند گردنکشان این سخن
که بهرام جنگ آور افگند بن
-
زلشکر گزیدند مردی دبیر
سخن گوی و داننده ویادگیر
-
بیامد گوی با دلی پر ز راز
همی بود پویان شب دیریاز
-
بگفت آنچ بشنید زان مهتران
ازان نامداران وکنداوران
-
از ایرانیان پاسخ ایدون شنید
که تا رزم لشکر نیاید پدید
-
یکی مازخسرو نگردیم باز
بترسیم کین کارگردد دراز
-
مباشید ایمن بران رزمگاه
که خسرو شبیخون کند با سپاه
-
چو پاسخ شنید آن فرستاده مرد
سوی لشکر پهلوان شد چو گرد
-
همه لشکرآتش برافروختند
بهر جای شمعی همی سوختند
وزین روی بنشست بهرام گرد
فردوسی
https://www.sherfarsi.ir/ferdowsi/وزین-روی-بنشست-بهرام-گرد
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(7500 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(7500 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(7500 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(7500 تومان)