-
چو بنشست بر تخت شاه اردشیر
از ایران برفتند برنا و پیر
-
بسی نامداران گشته کهن
بدان تا چگونه سرآید سخن
-
زبان برگشاد اردشیر جوان
چنین گفت کای کار دیده گوان
-
هر آنکس که برگاه شاهی نشست
گشاده زبان باد و یزدان پرست
-
بر آیین شاهان پیشین رویم
همان از پس فره و دین رویم
-
ز یزدان نیکی دهش یاد باد
همه کار و کردار ما داد باد
-
پرستندگان راهمه برکشیم
ستمگارگان را به خون درکشیم
-
بسی کس به گفتارش آرام یافت
از آرام او هرکسی کام یافت
-
به پیروز خسرو سپردم سپاه
که از داد شادست و شادان ز شاه
-
به ایران چو باشد چنو پهلوان
بمانید شادان و روشن روان
چو بنشست بر تخت شاه اردشیر
فردوسی
https://www.sherfarsi.ir/ferdowsi/چو-بنشست-بر-تخت-شاه-اردشیر
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5000 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5000 تومان)
برنا
- بُرنا
- بُرنای
- بُرناه
- جوان
- زیبا، خوب