گفتار اندر ستایش پیغمبر
فردوسی
https://www.sherfarsi.ir/ferdowsi/گفتار-اندر-ستایش-پیغمبر

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (15500 تومان)

  1. ترا دانش و دین رهاند درست

    در رستگاری ببایدت جست

    به یقین، دانش و دین می‌تواند موجب رهایی تو شود. باید به دنبال درِ آزادی باشی

  2. وگر دل نخواهی که باشد نژند

    نخواهی که دایم بوی مستمند

    و اگر می‌خواهی که اندوهگین و افسرده دل نباشی. اگر می‌خواهی که همواره بیچاره نباشی

  3. به گفتار پیغمبرت راه جوی

    دل از تیرگیها بدین آب شوی

    با سخن پیامبرت راه درست را پیدا کن. با این آب، ناپاکی‌ها را از دلت بشوی

  4. چه گفت آن خداوند تنزیل و وحی

    خداوند امر و خداوند نهی

    خداوند نازل کننده قرآن و وحی، خداوند فرمان ده و خداوند نهی کننده، چه خوش گفت:

  5. که خورشید بعد از رسولان مه

    نتابید بر کس ز بوبکر به

    که پس از پیامبران بزرگ، خورشید بر کسی بهتر از ابوبکر نتابیده است.

  6. عمر کرد اسلام را آشکار

    بیاراست گیتی چو باغ بهار

    عمر اسلام را آشکار کرد و دنیا را همچون باغ بهار آراست

  7. پس از هر دوان بود عثمان گزین

    خداوند شرم و خداوند دین

    بعد از این دو، عثمان بنده برگزیده خدا بود که صاحب شرم و پادشاه دین بود.

  8. چهارم علی بود جفت بتول

    که او را به خوبی ستاید رسول

    چهارمین تن، علی همسر فاطمه زهرا بود که پیامبر او را به نیکی می‌ستاید.

  9. که من شهر علمم علیم در ست

    درست این سخن قول پیغمبرست

    که من شهر علم هستم و علی دروازه این شهر است. به درستی که این سخن، گفته پیامبر است.

  10. گواهی دهم کاین سخنها ز اوست

    تو گویی دو گوشم پرآواز اوست

    گواهی می‌دهم که این سخنان از اوست. انگار که دو گوشم از صدای خوش او پر شده است.

  11. علی را چنین گفت و دیگر همین

    کزیشان قوی شد به هر گونه دین

    اینگونه علی را ستود و دیگر این که از وجود او، دین از هر جهت استوار گردید.

  12. نبی آفتاب و صحابان چو ماه

    به هم بسته یکدگر راست راه

    پیغمبر همچون خورشید است و صحابه و یاران او، همانند ماه هستند که راه راست، از آنِ مجموع این دو است.

  13. منم بنده اهل بیت نبی

    ستاینده خاک و پای وصی

    من بنده اهل بیت پیغمبر هستم. من ستایشگر خاک و پای وصی او (علی) هستم.

  14. حکیم این جهان را چو دریا نهاد

    برانگیخته موج ازو تندباد

    هنگامی که خداوند حکیم دریا را برای این دنیا آفرید و باد شدید از این دریا موج بلند کرد.

  15. چو هفتاد کشتی برو ساخته

    همه بادبانها برافراخته

    هنگامی که هفتاد کشی بر این دریا ساخت و همگی بادبانهایشان را برافراشتند.

  16. یکی پهن کشتی بسان عروس

    بیاراسته همچو چشم خروس

    یک کشتی وسیع همچون عروس را همانند چشم خروس آراسته

  17. محمد بدو اندرون با علی

    همان اهل بیت نبی و ولی

    محمد همراه با علی که همان اهل بیت پیامبر و ولی او است، در این کشتی هستند.

  18. خردمند کز دور دریا بدید

    کرانه نه پیدا و بن ناپدید

    انسان دانا هنگامی که از دور دریا را دید که انتهایش پیدا نیست و ابتدایش هم پیدا نیست.

  19. بدانست کو موج خواهد زدن

    کس از غرق بیرون نخواهد شدن

    خواهد فهمید که قرار است موج بلند شود و هیچ کسی نمی‌تواند از غرق شدن نجات یابد.

  20. به دل گفت اگر با نبی و وصی

    شوم غرقه دارم دو یار وفی

    با خودش گفت: اگر همراه با پیامبر و وصی او (علی) غرق شوم، در عوض دو یار وفادار دارم

  21. همانا که باشد مرا دستگیر

    خداوند تاج و لوا و سریر

    به راستی که خداوند تاج و پرچم و تخت، دست من را خواهد گرفت.

  22. خداوند جوی می و انگبین

    همان چشمه شیر و ماء معین

    خداوند جوی شراب و عسل و چشمه شیر و آب روان زلال

  23. اگر چشم داری به دیگر سرای

    به نزد نبی و علی گیر جای

    اگر به جهان آخرت چشمداشت داری، در کنار پیامبر و علی قرار بگیر

  24. گرت زین بد آید گناه منست

    چنین است و این دین و راه منست

    و اگر از این کار به تو بدی رسید، گناهش برای من باشد. اینگونه است و این دین و روش زندگی من است.

  25. برین زادم و هم برین بگذرم

    چنان دان که خاک پی حیدرم

    با این دین زاده شدم و با این دین هم از دنیا می‌روم. اینگونه بدان که من خاک پای حیدر (علی) هستم.

  26. دلت گر به راه خطا مایلست

    ترا دشمن اندر جهان خود دلست

    اگر دلت به راه ناراست تمایل دارد، بدان که دشمن تو در این دنیا همین دلت است.

  27. نباشد جز از بی پدر دشمنش

    که یزدان به آتش بسوزد تنش

    هیچ کسی بجز افراد بی‌پدر (حرامزاده) دشمن او (علی) نیستند. که خدا تنش را با آتش (دوزخ) بسوزاند

  28. هر آنکس که در جانش بغض علیست

    ازو زارتر در جهان زار کیست

    چه کسی در دنیا بیچاره‌تر از کسی است که در روانش کینه علی است؟

  29. نگر تا نداری به بازی جهان

    نه برگردی از نیک پی همرهان

    حواست باشد که دنیا را به بازی نگیری و از همراهان نیک سرشت روی برنگردانی

  30. همه نیکی ات باید آغاز کرد

    چو با نیکنامان بوی همنورد

    هنگامی که با خوشنامان همراه باشی، باید نیکی را شروع کنی (یا باید همه خوبی‌هایت را ذکر کنند)

  31. از این در سخن چند رانم همی

    همانا کرانش ندانم همی

    چقدر در این موضوع سخن بگویم. به راستی که برای این موضوع انتهایی متصور نیستم.

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (15500 تومان)

  • درست

    درست
    کامل، تمام
    استوار
    زر تمام عیار، سکه سالم
    به یقین، حتمی
    به خوبی، به تمامی
    سالم
    خوش
    صحیح
  • نژند

    نَژَند
    اندوهگین، افسرده
    مهیب و سهمگین
    خشمگین
    پست
  • مه

    مِه
    بزرگ و سرور و رئیس و پیشوا
    بزرگ
  • مه-بتول

    بتول
    پارسا
    پاکدامن
    لقب حضرت فاطمه زهرا
    لقب حضرت مریم
    کسی که از دنیا بریده و به خدا پیوسته و نیز از ازدواج خودداری کند.
  • وفی

    وفی
    با وفا
    تمام و کامل