بنفشه دوش به گل گفت و خوش نشانی داد
حافظ
https://www.sherfarsi.ir/hafez/بنفشه-دوش-به-گل-گفت-و-خوش-نشانی-داد

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (3000 تومان)
لطفا برای دریافت معنی (بازگردانی) این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (3000 تومان)

  1. بنفشه دوش به گل گفت و خوش نشانی داد

    که تاب من به جهان طره فلانی داد

  2. دلم خزانه اسرار بود و دست قضا

    درش ببست و کلیدش به دلستانی داد

  3. شکسته وار به درگاهت آمدم که طبیب

    به مومیایی لطف توام نشانی داد

  4. تنش درست و دلش شاد باد و خاطر خوش

    که دست دادش و یاری ناتوانی داد

  5. برو معالجه خود کن ای نصیحتگو

    شراب و شاهد شیرین که را زیانی داد

  6. گذشت بر من مسکین و با رقیبان گفت

    دریغ حافظ مسکین من چه جانی داد

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (3000 تومان)
لطفا برای دریافت معنی (بازگردانی) این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (3000 تومان)

دانلود متن شعر زیبای حافظ

از میان تصاویر زیر، عکس نوشته‌ی این شعر را انتخاب نمایید:

  • پس زمینه کاهی متن نوشته:  که تاب من به جهان طره فلانی داد
درش ببست و کلیدش به دلستانی داد
به مومیایی لطف توام نشانی داد
که دست دادش و یاری ناتوانی داد
شراب و شاهد شیرین که را زیانی داد
دریغ حافظ مسکین من چه جانی داد بنفشه دوش به گل گفت و خوش نشانی داد
دلم خزانه اسرار بود و دست قضا
شکسته وار به درگاهت آمدم که طبیب
تنش درست و دلش شاد باد و خاطر خوش
برو معالجه خود کن ای نصیحتگو
گذشت بر من مسکین و با رقیبان گفت
  • پس زمینه قرمز متن نوشته:  که تاب من به جهان طره فلانی داد
درش ببست و کلیدش به دلستانی داد
به مومیایی لطف توام نشانی داد
که دست دادش و یاری ناتوانی داد
شراب و شاهد شیرین که را زیانی داد
دریغ حافظ مسکین من چه جانی داد بنفشه دوش به گل گفت و خوش نشانی داد
دلم خزانه اسرار بود و دست قضا
شکسته وار به درگاهت آمدم که طبیب
تنش درست و دلش شاد باد و خاطر خوش
برو معالجه خود کن ای نصیحتگو
گذشت بر من مسکین و با رقیبان گفت
  • پس زمینه شب متن نوشته:  که تاب من به جهان طره فلانی داد
درش ببست و کلیدش به دلستانی داد
به مومیایی لطف توام نشانی داد
که دست دادش و یاری ناتوانی داد
شراب و شاهد شیرین که را زیانی داد
دریغ حافظ مسکین من چه جانی داد بنفشه دوش به گل گفت و خوش نشانی داد
دلم خزانه اسرار بود و دست قضا
شکسته وار به درگاهت آمدم که طبیب
تنش درست و دلش شاد باد و خاطر خوش
برو معالجه خود کن ای نصیحتگو
گذشت بر من مسکین و با رقیبان گفت
  • پس زمینه سفید متن نوشته:  که تاب من به جهان طره فلانی داد
درش ببست و کلیدش به دلستانی داد
به مومیایی لطف توام نشانی داد
که دست دادش و یاری ناتوانی داد
شراب و شاهد شیرین که را زیانی داد
دریغ حافظ مسکین من چه جانی داد بنفشه دوش به گل گفت و خوش نشانی داد
دلم خزانه اسرار بود و دست قضا
شکسته وار به درگاهت آمدم که طبیب
تنش درست و دلش شاد باد و خاطر خوش
برو معالجه خود کن ای نصیحتگو
گذشت بر من مسکین و با رقیبان گفت
  • پس زمینه غروب خورشید متن نوشته:  بنفشه دوش به گل گفت و خوش نشانی داد
دلم خزانه اسرار بود و دست قضا
شکسته وار به درگاهت آمدم که طبیب
تنش درست و دلش شاد باد و خاطر خوش
برو معالجه خود کن ای نصیحتگو
گذشت بر من مسکین و با رقیبان گفت که تاب من به جهان طره فلانی داد
درش ببست و کلیدش به دلستانی داد
به مومیایی لطف توام نشانی داد
که دست دادش و یاری ناتوانی داد
شراب و شاهد شیرین که را زیانی داد
دریغ حافظ مسکین من چه جانی داد
  • پس زمینه بنفش متن نوشته:  بنفشه دوش به گل گفت و خوش نشانی داد
دلم خزانه اسرار بود و دست قضا
شکسته وار به درگاهت آمدم که طبیب
تنش درست و دلش شاد باد و خاطر خوش
برو معالجه خود کن ای نصیحتگو
گذشت بر من مسکین و با رقیبان گفت که تاب من به جهان طره فلانی داد
درش ببست و کلیدش به دلستانی داد
به مومیایی لطف توام نشانی داد
که دست دادش و یاری ناتوانی داد
شراب و شاهد شیرین که را زیانی داد
دریغ حافظ مسکین من چه جانی داد
  • پس زمینه سیاه متن نوشته:  بنفشه دوش به گل گفت و خوش نشانی داد
دلم خزانه اسرار بود و دست قضا
شکسته وار به درگاهت آمدم که طبیب
تنش درست و دلش شاد باد و خاطر خوش
برو معالجه خود کن ای نصیحتگو
گذشت بر من مسکین و با رقیبان گفت که تاب من به جهان طره فلانی داد
درش ببست و کلیدش به دلستانی داد
به مومیایی لطف توام نشانی داد
که دست دادش و یاری ناتوانی داد
شراب و شاهد شیرین که را زیانی داد
دریغ حافظ مسکین من چه جانی داد
  • پس زمینه طبیعت متن نوشته:  بنفشه دوش به گل گفت و خوش نشانی داد
دلم خزانه اسرار بود و دست قضا
شکسته وار به درگاهت آمدم که طبیب
تنش درست و دلش شاد باد و خاطر خوش
برو معالجه خود کن ای نصیحتگو
گذشت بر من مسکین و با رقیبان گفت که تاب من به جهان طره فلانی داد
درش ببست و کلیدش به دلستانی داد
به مومیایی لطف توام نشانی داد
که دست دادش و یاری ناتوانی داد
شراب و شاهد شیرین که را زیانی داد
دریغ حافظ مسکین من چه جانی داد