خوش است خلوت اگر یار یار من باشد
حافظ
https://www.sherfarsi.ir/hafez/خوش-است-خلوت-اگر-یار-یار-من-باشد

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (3500 تومان)
لطفا برای دریافت معنی (بازگردانی) این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (3500 تومان)

  1. خوش است خلوت اگر یار یار من باشد

    نه من بسوزم و او شمع انجمن باشد

  2. من آن نگین سلیمان به هیچ نستانم

    که گاه گاه بر او دست اهرمن باشد

  3. روا مدار خدایا که در حریم وصال

    رقیب محرم و حرمان نصیب من باشد

  4. همای گو مفکن سایه شرف هرگز

    در آن دیار که طوطی کم از زغن باشد

  5. بیان شوق چه حاجت که سوز آتش دل

    توان شناخت ز سوزی که در سخن باشد

  6. هوای کوی تو از سر نمی رود آری

    غریب را دل سرگشته با وطن باشد

  7. به سان سوسن اگر ده زبان شود حافظ

    چو غنچه پیش تواش مهر بر دهن باشد

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (3500 تومان)
لطفا برای دریافت معنی (بازگردانی) این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (3500 تومان)

دانلود متن شعر زیبای حافظ

از میان تصاویر زیر، عکس نوشته‌ی این شعر را انتخاب نمایید:

  • پس زمینه کاهی متن نوشته:  نه من بسوزم و او شمع انجمن باشد
که گاه گاه بر او دست اهرمن باشد
رقیب محرم و حرمان نصیب من باشد
در آن دیار که طوطی کم از زغن باشد
توان شناخت ز سوزی که در سخن باشد
غریب را دل سرگشته با وطن باشد
چو غنچه پیش تواش مهر بر دهن باشد خوش است خلوت اگر یار یار من باشد
من آن نگین سلیمان به هیچ نستانم
روا مدار خدایا که در حریم وصال
همای گو مفکن سایه شرف هرگز
بیان شوق چه حاجت که سوز آتش دل
هوای کوی تو از سر نمی رود آری
به سان سوسن اگر ده زبان شود حافظ
  • پس زمینه قرمز متن نوشته:  نه من بسوزم و او شمع انجمن باشد
که گاه گاه بر او دست اهرمن باشد
رقیب محرم و حرمان نصیب من باشد
در آن دیار که طوطی کم از زغن باشد
توان شناخت ز سوزی که در سخن باشد
غریب را دل سرگشته با وطن باشد
چو غنچه پیش تواش مهر بر دهن باشد خوش است خلوت اگر یار یار من باشد
من آن نگین سلیمان به هیچ نستانم
روا مدار خدایا که در حریم وصال
همای گو مفکن سایه شرف هرگز
بیان شوق چه حاجت که سوز آتش دل
هوای کوی تو از سر نمی رود آری
به سان سوسن اگر ده زبان شود حافظ
  • پس زمینه شب متن نوشته:  نه من بسوزم و او شمع انجمن باشد
که گاه گاه بر او دست اهرمن باشد
رقیب محرم و حرمان نصیب من باشد
در آن دیار که طوطی کم از زغن باشد
توان شناخت ز سوزی که در سخن باشد
غریب را دل سرگشته با وطن باشد
چو غنچه پیش تواش مهر بر دهن باشد خوش است خلوت اگر یار یار من باشد
من آن نگین سلیمان به هیچ نستانم
روا مدار خدایا که در حریم وصال
همای گو مفکن سایه شرف هرگز
بیان شوق چه حاجت که سوز آتش دل
هوای کوی تو از سر نمی رود آری
به سان سوسن اگر ده زبان شود حافظ
  • پس زمینه سفید متن نوشته:  نه من بسوزم و او شمع انجمن باشد
که گاه گاه بر او دست اهرمن باشد
رقیب محرم و حرمان نصیب من باشد
در آن دیار که طوطی کم از زغن باشد
توان شناخت ز سوزی که در سخن باشد
غریب را دل سرگشته با وطن باشد
چو غنچه پیش تواش مهر بر دهن باشد خوش است خلوت اگر یار یار من باشد
من آن نگین سلیمان به هیچ نستانم
روا مدار خدایا که در حریم وصال
همای گو مفکن سایه شرف هرگز
بیان شوق چه حاجت که سوز آتش دل
هوای کوی تو از سر نمی رود آری
به سان سوسن اگر ده زبان شود حافظ
  • پس زمینه غروب خورشید متن نوشته:  خوش است خلوت اگر یار یار من باشد
من آن نگین سلیمان به هیچ نستانم
روا مدار خدایا که در حریم وصال
همای گو مفکن سایه شرف هرگز
بیان شوق چه حاجت که سوز آتش دل
هوای کوی تو از سر نمی رود آری
به سان سوسن اگر ده زبان شود حافظ نه من بسوزم و او شمع انجمن باشد
که گاه گاه بر او دست اهرمن باشد
رقیب محرم و حرمان نصیب من باشد
در آن دیار که طوطی کم از زغن باشد
توان شناخت ز سوزی که در سخن باشد
غریب را دل سرگشته با وطن باشد
چو غنچه پیش تواش مهر بر دهن باشد
  • پس زمینه بنفش متن نوشته:  خوش است خلوت اگر یار یار من باشد
من آن نگین سلیمان به هیچ نستانم
روا مدار خدایا که در حریم وصال
همای گو مفکن سایه شرف هرگز
بیان شوق چه حاجت که سوز آتش دل
هوای کوی تو از سر نمی رود آری
به سان سوسن اگر ده زبان شود حافظ نه من بسوزم و او شمع انجمن باشد
که گاه گاه بر او دست اهرمن باشد
رقیب محرم و حرمان نصیب من باشد
در آن دیار که طوطی کم از زغن باشد
توان شناخت ز سوزی که در سخن باشد
غریب را دل سرگشته با وطن باشد
چو غنچه پیش تواش مهر بر دهن باشد
  • پس زمینه سیاه متن نوشته:  خوش است خلوت اگر یار یار من باشد
من آن نگین سلیمان به هیچ نستانم
روا مدار خدایا که در حریم وصال
همای گو مفکن سایه شرف هرگز
بیان شوق چه حاجت که سوز آتش دل
هوای کوی تو از سر نمی رود آری
به سان سوسن اگر ده زبان شود حافظ نه من بسوزم و او شمع انجمن باشد
که گاه گاه بر او دست اهرمن باشد
رقیب محرم و حرمان نصیب من باشد
در آن دیار که طوطی کم از زغن باشد
توان شناخت ز سوزی که در سخن باشد
غریب را دل سرگشته با وطن باشد
چو غنچه پیش تواش مهر بر دهن باشد
  • پس زمینه طبیعت متن نوشته:  خوش است خلوت اگر یار یار من باشد
من آن نگین سلیمان به هیچ نستانم
روا مدار خدایا که در حریم وصال
همای گو مفکن سایه شرف هرگز
بیان شوق چه حاجت که سوز آتش دل
هوای کوی تو از سر نمی رود آری
به سان سوسن اگر ده زبان شود حافظ نه من بسوزم و او شمع انجمن باشد
که گاه گاه بر او دست اهرمن باشد
رقیب محرم و حرمان نصیب من باشد
در آن دیار که طوطی کم از زغن باشد
توان شناخت ز سوزی که در سخن باشد
غریب را دل سرگشته با وطن باشد
چو غنچه پیش تواش مهر بر دهن باشد