دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
حافظ
https://www.sherfarsi.ir/hafez/دوش-وقت-سحر-از-غصه-نجاتم-دادند

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (4000 تومان)
لطفا برای دریافت معنی (بازگردانی) این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (4000 تومان)

  1. دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند

    واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند

  2. بیخود از شعشعه پرتو ذاتم کردند

    باده از جام تجلی صفاتم دادند

  3. چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی

    آن شب قدر که این تازه براتم دادند

  4. بعد از این روی من و آینه وصف جمال

    که در آن جا خبر از جلوه ذاتم دادند

  5. من اگر کامروا گشتم و خوشدل چه عجب

    مستحق بودم و این ها به زکاتم دادند

  6. هاتف آن روز به من مژده این دولت داد

    که بدان جور و جفا صبر و ثباتم دادند

  7. این همه شهد و شکر کز سخنم می ریزد

    اجر صبریست کز آن شاخ نباتم دادند

  8. همت حافظ و انفاس سحرخیزان بود

    که ز بند غم ایام نجاتم دادند

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (4000 تومان)
لطفا برای دریافت معنی (بازگردانی) این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (4000 تومان)

دانلود متن شعر زیبای حافظ

از میان تصاویر زیر، عکس نوشته‌ی این شعر را انتخاب نمایید:

  • پس زمینه کاهی متن نوشته:  واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند
باده از جام تجلی صفاتم دادند
آن شب قدر که این تازه براتم دادند
که در آن جا خبر از جلوه ذاتم دادند
مستحق بودم و این ها به زکاتم دادند
که بدان جور و جفا صبر و ثباتم دادند
اجر صبریست کز آن شاخ نباتم دادند
که ز بند غم ایام نجاتم دادند دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
بیخود از شعشعه پرتو ذاتم کردند
چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی
بعد از این روی من و آینه وصف جمال
من اگر کامروا گشتم و خوشدل چه عجب
هاتف آن روز به من مژده این دولت داد
این همه شهد
  • پس زمینه قرمز متن نوشته:  واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند
باده از جام تجلی صفاتم دادند
آن شب قدر که این تازه براتم دادند
که در آن جا خبر از جلوه ذاتم دادند
مستحق بودم و این ها به زکاتم دادند
که بدان جور و جفا صبر و ثباتم دادند
اجر صبریست کز آن شاخ نباتم دادند
که ز بند غم ایام نجاتم دادند دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
بیخود از شعشعه پرتو ذاتم کردند
چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی
بعد از این روی من و آینه وصف جمال
من اگر کامروا گشتم و خوشدل چه عجب
هاتف آن روز به من مژده این دولت داد
این همه شهد
  • پس زمینه شب متن نوشته:  واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند
باده از جام تجلی صفاتم دادند
آن شب قدر که این تازه براتم دادند
که در آن جا خبر از جلوه ذاتم دادند
مستحق بودم و این ها به زکاتم دادند
که بدان جور و جفا صبر و ثباتم دادند
اجر صبریست کز آن شاخ نباتم دادند
که ز بند غم ایام نجاتم دادند دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
بیخود از شعشعه پرتو ذاتم کردند
چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی
بعد از این روی من و آینه وصف جمال
من اگر کامروا گشتم و خوشدل چه عجب
هاتف آن روز به من مژده این دولت داد
این همه شهد و
  • پس زمینه سفید متن نوشته:  واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند
باده از جام تجلی صفاتم دادند
آن شب قدر که این تازه براتم دادند
که در آن جا خبر از جلوه ذاتم دادند
مستحق بودم و این ها به زکاتم دادند
که بدان جور و جفا صبر و ثباتم دادند
اجر صبریست کز آن شاخ نباتم دادند
که ز بند غم ایام نجاتم دادند دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
بیخود از شعشعه پرتو ذاتم کردند
چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی
بعد از این روی من و آینه وصف جمال
من اگر کامروا گشتم و خوشدل چه عجب
هاتف آن روز به من مژده این دولت داد
این همه شهد
  • پس زمینه غروب خورشید متن نوشته:  دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
بیخود از شعشعه پرتو ذاتم کردند
چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی
بعد از این روی من و آینه وصف جمال
من اگر کامروا گشتم و خوشدل چه عجب
هاتف آن روز به من مژده این دولت داد
این همه شهد و شکر کز سخنم می ریزد
همت حافظ و انفاس سحرخیزان بود واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند
باده از جام تجلی صفاتم دادند
آن شب قدر که این تازه براتم دادند
که در آن جا خبر از جلوه ذاتم دادند
مستحق بودم و این ها به زکاتم دادند
که بدان جور و جفا صبر و ثباتم دادند
اج
  • پس زمینه بنفش متن نوشته:  دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
بیخود از شعشعه پرتو ذاتم کردند
چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی
بعد از این روی من و آینه وصف جمال
من اگر کامروا گشتم و خوشدل چه عجب
هاتف آن روز به من مژده این دولت داد
این همه شهد و شکر کز سخنم می ریزد
همت حافظ و انفاس سحرخیزان بود واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند
باده از جام تجلی صفاتم دادند
آن شب قدر که این تازه براتم دادند
که در آن جا خبر از جلوه ذاتم دادند
مستحق بودم و این ها به زکاتم دادند
که بدان جور و جفا صبر و ثباتم دادند
اجر صبریس
  • پس زمینه سیاه متن نوشته:  دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
بیخود از شعشعه پرتو ذاتم کردند
چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی
بعد از این روی من و آینه وصف جمال
من اگر کامروا گشتم و خوشدل چه عجب
هاتف آن روز به من مژده این دولت داد
این همه شهد و شکر کز سخنم می ریزد
همت حافظ و انفاس سحرخیزان بود واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند
باده از جام تجلی صفاتم دادند
آن شب قدر که این تازه براتم دادند
که در آن جا خبر از جلوه ذاتم دادند
مستحق بودم و این ها به زکاتم دادند
که بدان جور و جفا صبر و ثباتم دادند
اجر صبریس
  • پس زمینه طبیعت متن نوشته:  دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
بیخود از شعشعه پرتو ذاتم کردند
چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی
بعد از این روی من و آینه وصف جمال
من اگر کامروا گشتم و خوشدل چه عجب
هاتف آن روز به من مژده این دولت داد
این همه شهد و شکر کز سخنم می ریزد
همت حافظ و انفاس سحرخیزان بود واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند
باده از جام تجلی صفاتم دادند
آن شب قدر که این تازه براتم دادند
که در آن جا خبر از جلوه ذاتم دادند
مستحق بودم و این ها به زکاتم دادند
که بدان جور و جفا صبر و ثباتم دادند
اجر صبری