ساقی بیا که یار ز رخ پرده برگرفت
حافظ
https://www.sherfarsi.ir/hafez/ساقی-بیا-که-یار-ز-رخ-پرده-برگرفت

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (4000 تومان)
لطفا برای دریافت معنی (بازگردانی) این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (4000 تومان)

  1. ساقی بیا که یار ز رخ پرده برگرفت

    کار چراغ خلوتیان باز درگرفت

  2. آن شمع سرگرفته دگر چهره برفروخت

    وین پیر سالخورده جوانی ز سر گرفت

  3. آن عشوه داد عشق که مفتی ز ره برفت

    وان لطف کرد دوست که دشمن حذر گرفت

  4. زنهار از آن عبارت شیرین دلفریب

    گویی که پسته تو سخن در شکر گرفت

  5. بار غمی که خاطر ما خسته کرده بود

    عیسی دمی خدا بفرستاد و برگرفت

  6. هر سروقد که بر مه و خور حسن می فروخت

    چون تو درآمدی پی کاری دگر گرفت

  7. زین قصه هفت گنبد افلاک پرصداست

    کوته نظر ببین که سخن مختصر گرفت

  8. حافظ تو این سخن ز که آموختی که بخت

    تعویذ کرد شعر تو را و به زر گرفت

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (4000 تومان)
لطفا برای دریافت معنی (بازگردانی) این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (4000 تومان)

دانلود متن شعر زیبای حافظ

از میان تصاویر زیر، عکس نوشته‌ی این شعر را انتخاب نمایید:

  • پس زمینه کاهی متن نوشته:  کار چراغ خلوتیان باز درگرفت
وین پیر سالخورده جوانی ز سر گرفت
وان لطف کرد دوست که دشمن حذر گرفت
گویی که پسته تو سخن در شکر گرفت
عیسی دمی خدا بفرستاد و برگرفت
چون تو درآمدی پی کاری دگر گرفت
کوته نظر ببین که سخن مختصر گرفت
تعویذ کرد شعر تو را و به زر گرفت ساقی بیا که یار ز رخ پرده برگرفت
آن شمع سرگرفته دگر چهره برفروخت
آن عشوه داد عشق که مفتی ز ره برفت
زنهار از آن عبارت شیرین دلفریب
بار غمی که خاطر ما خسته کرده بود
هر سروقد که بر مه و خور حسن می فروخت
زین قصه هفت گنبد افلا
  • پس زمینه قرمز متن نوشته:  کار چراغ خلوتیان باز درگرفت
وین پیر سالخورده جوانی ز سر گرفت
وان لطف کرد دوست که دشمن حذر گرفت
گویی که پسته تو سخن در شکر گرفت
عیسی دمی خدا بفرستاد و برگرفت
چون تو درآمدی پی کاری دگر گرفت
کوته نظر ببین که سخن مختصر گرفت
تعویذ کرد شعر تو را و به زر گرفت ساقی بیا که یار ز رخ پرده برگرفت
آن شمع سرگرفته دگر چهره برفروخت
آن عشوه داد عشق که مفتی ز ره برفت
زنهار از آن عبارت شیرین دلفریب
بار غمی که خاطر ما خسته کرده بود
هر سروقد که بر مه و خور حسن می فروخت
زین قصه هفت گنبد افلا
  • پس زمینه شب متن نوشته:  کار چراغ خلوتیان باز درگرفت
وین پیر سالخورده جوانی ز سر گرفت
وان لطف کرد دوست که دشمن حذر گرفت
گویی که پسته تو سخن در شکر گرفت
عیسی دمی خدا بفرستاد و برگرفت
چون تو درآمدی پی کاری دگر گرفت
کوته نظر ببین که سخن مختصر گرفت
تعویذ کرد شعر تو را و به زر گرفت ساقی بیا که یار ز رخ پرده برگرفت
آن شمع سرگرفته دگر چهره برفروخت
آن عشوه داد عشق که مفتی ز ره برفت
زنهار از آن عبارت شیرین دلفریب
بار غمی که خاطر ما خسته کرده بود
هر سروقد که بر مه و خور حسن می فروخت
زین قصه هفت گنبد افلاک
  • پس زمینه سفید متن نوشته:  کار چراغ خلوتیان باز درگرفت
وین پیر سالخورده جوانی ز سر گرفت
وان لطف کرد دوست که دشمن حذر گرفت
گویی که پسته تو سخن در شکر گرفت
عیسی دمی خدا بفرستاد و برگرفت
چون تو درآمدی پی کاری دگر گرفت
کوته نظر ببین که سخن مختصر گرفت
تعویذ کرد شعر تو را و به زر گرفت ساقی بیا که یار ز رخ پرده برگرفت
آن شمع سرگرفته دگر چهره برفروخت
آن عشوه داد عشق که مفتی ز ره برفت
زنهار از آن عبارت شیرین دلفریب
بار غمی که خاطر ما خسته کرده بود
هر سروقد که بر مه و خور حسن می فروخت
زین قصه هفت گنبد افلا
  • پس زمینه غروب خورشید متن نوشته:  ساقی بیا که یار ز رخ پرده برگرفت
آن شمع سرگرفته دگر چهره برفروخت
آن عشوه داد عشق که مفتی ز ره برفت
زنهار از آن عبارت شیرین دلفریب
بار غمی که خاطر ما خسته کرده بود
هر سروقد که بر مه و خور حسن می فروخت
زین قصه هفت گنبد افلاک پرصداست
حافظ تو این سخن ز که آموختی که بخت کار چراغ خلوتیان باز درگرفت
وین پیر سالخورده جوانی ز سر گرفت
وان لطف کرد دوست که دشمن حذر گرفت
گویی که پسته تو سخن در شکر گرفت
عیسی دمی خدا بفرستاد و برگرفت
چون تو درآمدی پی کاری دگر گرفت
کوته نظر ببین
  • پس زمینه بنفش متن نوشته:  ساقی بیا که یار ز رخ پرده برگرفت
آن شمع سرگرفته دگر چهره برفروخت
آن عشوه داد عشق که مفتی ز ره برفت
زنهار از آن عبارت شیرین دلفریب
بار غمی که خاطر ما خسته کرده بود
هر سروقد که بر مه و خور حسن می فروخت
زین قصه هفت گنبد افلاک پرصداست
حافظ تو این سخن ز که آموختی که بخت کار چراغ خلوتیان باز درگرفت
وین پیر سالخورده جوانی ز سر گرفت
وان لطف کرد دوست که دشمن حذر گرفت
گویی که پسته تو سخن در شکر گرفت
عیسی دمی خدا بفرستاد و برگرفت
چون تو درآمدی پی کاری دگر گرفت
کوته نظر ببین که سخن
  • پس زمینه سیاه متن نوشته:  ساقی بیا که یار ز رخ پرده برگرفت
آن شمع سرگرفته دگر چهره برفروخت
آن عشوه داد عشق که مفتی ز ره برفت
زنهار از آن عبارت شیرین دلفریب
بار غمی که خاطر ما خسته کرده بود
هر سروقد که بر مه و خور حسن می فروخت
زین قصه هفت گنبد افلاک پرصداست
حافظ تو این سخن ز که آموختی که بخت کار چراغ خلوتیان باز درگرفت
وین پیر سالخورده جوانی ز سر گرفت
وان لطف کرد دوست که دشمن حذر گرفت
گویی که پسته تو سخن در شکر گرفت
عیسی دمی خدا بفرستاد و برگرفت
چون تو درآمدی پی کاری دگر گرفت
کوته نظر ببین که سخن
  • پس زمینه طبیعت متن نوشته:  ساقی بیا که یار ز رخ پرده برگرفت
آن شمع سرگرفته دگر چهره برفروخت
آن عشوه داد عشق که مفتی ز ره برفت
زنهار از آن عبارت شیرین دلفریب
بار غمی که خاطر ما خسته کرده بود
هر سروقد که بر مه و خور حسن می فروخت
زین قصه هفت گنبد افلاک پرصداست
حافظ تو این سخن ز که آموختی که بخت کار چراغ خلوتیان باز درگرفت
وین پیر سالخورده جوانی ز سر گرفت
وان لطف کرد دوست که دشمن حذر گرفت
گویی که پسته تو سخن در شکر گرفت
عیسی دمی خدا بفرستاد و برگرفت
چون تو درآمدی پی کاری دگر گرفت
کوته نظر ببین که سخ