صبحدم مرغ چمن با گل نوخاسته گفت
حافظ
https://www.sherfarsi.ir/hafez/صبحدم-مرغ-چمن-با-گل-نوخاسته-گفت

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (4000 تومان)
لطفا برای دریافت معنی (بازگردانی) این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (4000 تومان)

  1. صبحدم مرغ چمن با گل نوخاسته گفت

    ناز کم کن که در این باغ بسی چون تو شکفت

  2. گل بخندید که از راست نرنجیم ولی

    هیچ عاشق سخن سخت به معشوق نگفت

  3. گر طمع داری از آن جام مرصع می لعل

    ای بسا در که به نوک مژه ات باید سفت

  4. تا ابد بوی محبت به مشامش نرسد

    هر که خاک در میخانه به رخساره نرفت

  5. در گلستان ارم دوش چو از لطف هوا

    زلف سنبل به نسیم سحری می آشفت

  6. گفتم ای مسند جم جام جهان بینت کو

    گفت افسوس که آن دولت بیدار بخفت

  7. سخن عشق نه آن است که آید به زبان

    ساقیا می ده و کوتاه کن این گفت و شنفت

  8. اشک حافظ خرد و صبر به دریا انداخت

    چه کند سوز غم عشق نیارست نهفت

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (4000 تومان)
لطفا برای دریافت معنی (بازگردانی) این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (4000 تومان)

دانلود متن شعر زیبای حافظ

از میان تصاویر زیر، عکس نوشته‌ی این شعر را انتخاب نمایید:

  • پس زمینه کاهی متن نوشته:  ناز کم کن که در این باغ بسی چون تو شکفت
هیچ عاشق سخن سخت به معشوق نگفت
ای بسا در که به نوک مژه ات باید سفت
هر که خاک در میخانه به رخساره نرفت
زلف سنبل به نسیم سحری می آشفت
گفت افسوس که آن دولت بیدار بخفت
ساقیا می ده و کوتاه کن این گفت و شنفت
چه کند سوز غم عشق نیارست نهفت صبحدم مرغ چمن با گل نوخاسته گفت
گل بخندید که از راست نرنجیم ولی
گر طمع داری از آن جام مرصع می لعل
تا ابد بوی محبت به مشامش نرسد
در گلستان ارم دوش چو از لطف هوا
گفتم ای مسند جم جام جهان بینت کو
سخن عشق ن
  • پس زمینه قرمز متن نوشته:  ناز کم کن که در این باغ بسی چون تو شکفت
هیچ عاشق سخن سخت به معشوق نگفت
ای بسا در که به نوک مژه ات باید سفت
هر که خاک در میخانه به رخساره نرفت
زلف سنبل به نسیم سحری می آشفت
گفت افسوس که آن دولت بیدار بخفت
ساقیا می ده و کوتاه کن این گفت و شنفت
چه کند سوز غم عشق نیارست نهفت صبحدم مرغ چمن با گل نوخاسته گفت
گل بخندید که از راست نرنجیم ولی
گر طمع داری از آن جام مرصع می لعل
تا ابد بوی محبت به مشامش نرسد
در گلستان ارم دوش چو از لطف هوا
گفتم ای مسند جم جام جهان بینت کو
سخن عشق ن
  • پس زمینه شب متن نوشته:  ناز کم کن که در این باغ بسی چون تو شکفت
هیچ عاشق سخن سخت به معشوق نگفت
ای بسا در که به نوک مژه ات باید سفت
هر که خاک در میخانه به رخساره نرفت
زلف سنبل به نسیم سحری می آشفت
گفت افسوس که آن دولت بیدار بخفت
ساقیا می ده و کوتاه کن این گفت و شنفت
چه کند سوز غم عشق نیارست نهفت صبحدم مرغ چمن با گل نوخاسته گفت
گل بخندید که از راست نرنجیم ولی
گر طمع داری از آن جام مرصع می لعل
تا ابد بوی محبت به مشامش نرسد
در گلستان ارم دوش چو از لطف هوا
گفتم ای مسند جم جام جهان بینت کو
سخن عشق نه
  • پس زمینه سفید متن نوشته:  ناز کم کن که در این باغ بسی چون تو شکفت
هیچ عاشق سخن سخت به معشوق نگفت
ای بسا در که به نوک مژه ات باید سفت
هر که خاک در میخانه به رخساره نرفت
زلف سنبل به نسیم سحری می آشفت
گفت افسوس که آن دولت بیدار بخفت
ساقیا می ده و کوتاه کن این گفت و شنفت
چه کند سوز غم عشق نیارست نهفت صبحدم مرغ چمن با گل نوخاسته گفت
گل بخندید که از راست نرنجیم ولی
گر طمع داری از آن جام مرصع می لعل
تا ابد بوی محبت به مشامش نرسد
در گلستان ارم دوش چو از لطف هوا
گفتم ای مسند جم جام جهان بینت کو
سخن عشق ن
  • پس زمینه غروب خورشید متن نوشته:  صبحدم مرغ چمن با گل نوخاسته گفت
گل بخندید که از راست نرنجیم ولی
گر طمع داری از آن جام مرصع می لعل
تا ابد بوی محبت به مشامش نرسد
در گلستان ارم دوش چو از لطف هوا
گفتم ای مسند جم جام جهان بینت کو
سخن عشق نه آن است که آید به زبان
اشک حافظ خرد و صبر به دریا انداخت ناز کم کن که در این باغ بسی چون تو شکفت
هیچ عاشق سخن سخت به معشوق نگفت
ای بسا در که به نوک مژه ات باید سفت
هر که خاک در میخانه به رخساره نرفت
زلف سنبل به نسیم سحری می آشفت
گفت افسوس که آن دولت بیدار بخفت
ساق
  • پس زمینه بنفش متن نوشته:  صبحدم مرغ چمن با گل نوخاسته گفت
گل بخندید که از راست نرنجیم ولی
گر طمع داری از آن جام مرصع می لعل
تا ابد بوی محبت به مشامش نرسد
در گلستان ارم دوش چو از لطف هوا
گفتم ای مسند جم جام جهان بینت کو
سخن عشق نه آن است که آید به زبان
اشک حافظ خرد و صبر به دریا انداخت ناز کم کن که در این باغ بسی چون تو شکفت
هیچ عاشق سخن سخت به معشوق نگفت
ای بسا در که به نوک مژه ات باید سفت
هر که خاک در میخانه به رخساره نرفت
زلف سنبل به نسیم سحری می آشفت
گفت افسوس که آن دولت بیدار بخفت
ساقیا می د
  • پس زمینه سیاه متن نوشته:  صبحدم مرغ چمن با گل نوخاسته گفت
گل بخندید که از راست نرنجیم ولی
گر طمع داری از آن جام مرصع می لعل
تا ابد بوی محبت به مشامش نرسد
در گلستان ارم دوش چو از لطف هوا
گفتم ای مسند جم جام جهان بینت کو
سخن عشق نه آن است که آید به زبان
اشک حافظ خرد و صبر به دریا انداخت ناز کم کن که در این باغ بسی چون تو شکفت
هیچ عاشق سخن سخت به معشوق نگفت
ای بسا در که به نوک مژه ات باید سفت
هر که خاک در میخانه به رخساره نرفت
زلف سنبل به نسیم سحری می آشفت
گفت افسوس که آن دولت بیدار بخفت
ساقیا می د
  • پس زمینه طبیعت متن نوشته:  صبحدم مرغ چمن با گل نوخاسته گفت
گل بخندید که از راست نرنجیم ولی
گر طمع داری از آن جام مرصع می لعل
تا ابد بوی محبت به مشامش نرسد
در گلستان ارم دوش چو از لطف هوا
گفتم ای مسند جم جام جهان بینت کو
سخن عشق نه آن است که آید به زبان
اشک حافظ خرد و صبر به دریا انداخت ناز کم کن که در این باغ بسی چون تو شکفت
هیچ عاشق سخن سخت به معشوق نگفت
ای بسا در که به نوک مژه ات باید سفت
هر که خاک در میخانه به رخساره نرفت
زلف سنبل به نسیم سحری می آشفت
گفت افسوس که آن دولت بیدار بخفت
ساقیا می