لعل سیراب به خون تشنه لب یار من است
حافظ
https://www.sherfarsi.ir/hafez/لعل-سیراب-به-خون-تشنه-لب-یار-من-است

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (4000 تومان)
لطفا برای دریافت معنی (بازگردانی) این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (4000 تومان)

  1. لعل سیراب به خون تشنه لب یار من است

    وز پی دیدن او دادن جان کار من است

  2. شرم از آن چشم سیه بادش و مژگان دراز

    هر که دل بردن او دید و در انکار من است

  3. ساروان رخت به دروازه مبر کان سر کو

    شاهراهیست که منزلگه دلدار من است

  4. بنده طالع خویشم که در این قحط وفا

    عشق آن لولی سرمست خریدار من است

  5. طبله عطر گل و زلف عبیرافشانش

    فیض یک شمه ز بوی خوش عطار من است

  6. باغبان همچو نسیمم ز در خویش مران

    کآب گلزار تو از اشک چو گلنار من است

  7. شربت قند و گلاب از لب یارم فرمود

    نرگس او که طبیب دل بیمار من است

  8. آن که در طرز غزل نکته به حافظ آموخت

    یار شیرین سخن نادره گفتار من است

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (4000 تومان)
لطفا برای دریافت معنی (بازگردانی) این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (4000 تومان)
لعل سیراب به خون تشنه لب یار من است

دانلود متن شعر زیبای حافظ

از میان تصاویر زیر، عکس نوشته‌ی این شعر را انتخاب نمایید:

  • پس زمینه کاهی متن نوشته:  وز پی دیدن او دادن جان کار من است
هر که دل بردن او دید و در انکار من است
شاهراهیست که منزلگه دلدار من است
عشق آن لولی سرمست خریدار من است
فیض یک شمه ز بوی خوش عطار من است
کآب گلزار تو از اشک چو گلنار من است
نرگس او که طبیب دل بیمار من است
یار شیرین سخن نادره گفتار من است لعل سیراب به خون تشنه لب یار من است
شرم از آن چشم سیه بادش و مژگان دراز
ساروان رخت به دروازه مبر کان سر کو
بنده طالع خویشم که در این قحط وفا
طبله عطر گل و زلف عبیرافشانش
باغبان همچو نسیمم ز در خویش مران
  • پس زمینه قرمز متن نوشته:  وز پی دیدن او دادن جان کار من است
هر که دل بردن او دید و در انکار من است
شاهراهیست که منزلگه دلدار من است
عشق آن لولی سرمست خریدار من است
فیض یک شمه ز بوی خوش عطار من است
کآب گلزار تو از اشک چو گلنار من است
نرگس او که طبیب دل بیمار من است
یار شیرین سخن نادره گفتار من است لعل سیراب به خون تشنه لب یار من است
شرم از آن چشم سیه بادش و مژگان دراز
ساروان رخت به دروازه مبر کان سر کو
بنده طالع خویشم که در این قحط وفا
طبله عطر گل و زلف عبیرافشانش
باغبان همچو نسیمم ز در خویش مران
  • پس زمینه شب متن نوشته:  وز پی دیدن او دادن جان کار من است
هر که دل بردن او دید و در انکار من است
شاهراهیست که منزلگه دلدار من است
عشق آن لولی سرمست خریدار من است
فیض یک شمه ز بوی خوش عطار من است
کآب گلزار تو از اشک چو گلنار من است
نرگس او که طبیب دل بیمار من است
یار شیرین سخن نادره گفتار من است لعل سیراب به خون تشنه لب یار من است
شرم از آن چشم سیه بادش و مژگان دراز
ساروان رخت به دروازه مبر کان سر کو
بنده طالع خویشم که در این قحط وفا
طبله عطر گل و زلف عبیرافشانش
باغبان همچو نسیمم ز در خویش مران
ش
  • پس زمینه سفید متن نوشته:  وز پی دیدن او دادن جان کار من است
هر که دل بردن او دید و در انکار من است
شاهراهیست که منزلگه دلدار من است
عشق آن لولی سرمست خریدار من است
فیض یک شمه ز بوی خوش عطار من است
کآب گلزار تو از اشک چو گلنار من است
نرگس او که طبیب دل بیمار من است
یار شیرین سخن نادره گفتار من است لعل سیراب به خون تشنه لب یار من است
شرم از آن چشم سیه بادش و مژگان دراز
ساروان رخت به دروازه مبر کان سر کو
بنده طالع خویشم که در این قحط وفا
طبله عطر گل و زلف عبیرافشانش
باغبان همچو نسیمم ز در خویش مران
  • پس زمینه غروب خورشید متن نوشته:  لعل سیراب به خون تشنه لب یار من است
شرم از آن چشم سیه بادش و مژگان دراز
ساروان رخت به دروازه مبر کان سر کو
بنده طالع خویشم که در این قحط وفا
طبله عطر گل و زلف عبیرافشانش
باغبان همچو نسیمم ز در خویش مران
شربت قند و گلاب از لب یارم فرمود
آن که در طرز غزل نکته به حافظ آموخت وز پی دیدن او دادن جان کار من است
هر که دل بردن او دید و در انکار من است
شاهراهیست که منزلگه دلدار من است
عشق آن لولی سرمست خریدار من است
فیض یک شمه ز بوی خوش عطار من است
کآب گلزار تو از اشک چو گ
  • پس زمینه بنفش متن نوشته:  لعل سیراب به خون تشنه لب یار من است
شرم از آن چشم سیه بادش و مژگان دراز
ساروان رخت به دروازه مبر کان سر کو
بنده طالع خویشم که در این قحط وفا
طبله عطر گل و زلف عبیرافشانش
باغبان همچو نسیمم ز در خویش مران
شربت قند و گلاب از لب یارم فرمود
آن که در طرز غزل نکته به حافظ آموخت وز پی دیدن او دادن جان کار من است
هر که دل بردن او دید و در انکار من است
شاهراهیست که منزلگه دلدار من است
عشق آن لولی سرمست خریدار من است
فیض یک شمه ز بوی خوش عطار من است
کآب گلزار تو از اشک چو گلنار من
  • پس زمینه سیاه متن نوشته:  لعل سیراب به خون تشنه لب یار من است
شرم از آن چشم سیه بادش و مژگان دراز
ساروان رخت به دروازه مبر کان سر کو
بنده طالع خویشم که در این قحط وفا
طبله عطر گل و زلف عبیرافشانش
باغبان همچو نسیمم ز در خویش مران
شربت قند و گلاب از لب یارم فرمود
آن که در طرز غزل نکته به حافظ آموخت وز پی دیدن او دادن جان کار من است
هر که دل بردن او دید و در انکار من است
شاهراهیست که منزلگه دلدار من است
عشق آن لولی سرمست خریدار من است
فیض یک شمه ز بوی خوش عطار من است
کآب گلزار تو از اشک چو گلنار من
  • پس زمینه طبیعت متن نوشته:  لعل سیراب به خون تشنه لب یار من است
شرم از آن چشم سیه بادش و مژگان دراز
ساروان رخت به دروازه مبر کان سر کو
بنده طالع خویشم که در این قحط وفا
طبله عطر گل و زلف عبیرافشانش
باغبان همچو نسیمم ز در خویش مران
شربت قند و گلاب از لب یارم فرمود
آن که در طرز غزل نکته به حافظ آموخت وز پی دیدن او دادن جان کار من است
هر که دل بردن او دید و در انکار من است
شاهراهیست که منزلگه دلدار من است
عشق آن لولی سرمست خریدار من است
فیض یک شمه ز بوی خوش عطار من است
کآب گلزار تو از اشک چو گلنار م