-
نفس برآمد و کام از تو بر نمی آید
فغان که بخت من از خواب در نمی آید
-
صبا به چشم من انداخت خاکی از کویش
که آب زندگیم در نظر نمی آید
-
قد بلند تو را تا به بر نمی گیرم
درخت کام و مرادم به بر نمی آید
-
مگر به روی دلارای یار ما ور نی
به هیچ وجه دگر کار بر نمی آید
-
مقیم زلف تو شد دل که خوش سوادی دید
وز آن غریب بلاکش خبر نمی آید
-
ز شست صدق گشادم هزار تیر دعا
ولی چه سود یکی کارگر نمی آید
-
بسم حکایت دل هست با نسیم سحر
ولی به بخت من امشب سحر نمی آید
-
در این خیال به سر شد زمان عمر و هنوز
بلای زلف سیاهت به سر نمی آید
-
ز بس که شد دل حافظ رمیده از همه کس
کنون ز حلقه زلفت به در نمی آید
نفس برآمد و کام از تو بر نمی آید
حافظ
https://www.sherfarsi.ir/hafez/نفس-برآمد-و-کام-از-تو-بر-نمی-آید
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4500 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4500 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4500 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4500 تومان)

دانلود متن شعر زیبای حافظ
از میان تصاویر زیر، عکس نوشتهی این شعر را انتخاب نمایید: