یک دو جامم دی سحرگه اتفاق افتاده بود
حافظ
https://www.sherfarsi.ir/hafez/یک-دو-جامم-دی-سحرگه-اتفاق-افتاده-بود

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (4000 تومان)
لطفا برای دریافت معنی (بازگردانی) این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (4000 تومان)

  1. یک دو جامم دی سحرگه اتفاق افتاده بود

    و از لب ساقی شرابم در مذاق افتاده بود

  2. از سر مستی دگر با شاهد عهد شباب

    رجعتی می خواستم لیکن طلاق افتاده بود

  3. در مقامات طریقت هر کجا کردیم سیر

    عافیت را با نظربازی فراق افتاده بود

  4. ساقیا جام دمادم ده که در سیر طریق

    هر که عاشق وش نیامد در نفاق افتاده بود

  5. ای معبر مژده ای فرما که دوشم آفتاب

    در شکرخواب صبوحی هم وثاق افتاده بود

  6. نقش می بستم که گیرم گوشه ای زان چشم مست

    طاقت و صبر از خم ابروش طاق افتاده بود

  7. گر نکردی نصرت دین شاه یحیی از کرم

    کار ملک و دین ز نظم و اتساق افتاده بود

  8. حافظ آن ساعت که این نظم پریشان می نوشت

    طایر فکرش به دام اشتیاق افتاده بود

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (4000 تومان)
لطفا برای دریافت معنی (بازگردانی) این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (4000 تومان)

دانلود متن شعر زیبای حافظ

از میان تصاویر زیر، عکس نوشته‌ی این شعر را انتخاب نمایید:

  • پس زمینه کاهی متن نوشته:  و از لب ساقی شرابم در مذاق افتاده بود
رجعتی می خواستم لیکن طلاق افتاده بود
عافیت را با نظربازی فراق افتاده بود
هر که عاشق وش نیامد در نفاق افتاده بود
در شکرخواب صبوحی هم وثاق افتاده بود
طاقت و صبر از خم ابروش طاق افتاده بود
کار ملک و دین ز نظم و اتساق افتاده بود
طایر فکرش به دام اشتیاق افتاده بود یک دو جامم دی سحرگه اتفاق افتاده بود
از سر مستی دگر با شاهد عهد شباب
در مقامات طریقت هر کجا کردیم سیر
ساقیا جام دمادم ده که در سیر طریق
ای معبر مژده ای فرما که دوشم آفتاب
نقش م
  • پس زمینه قرمز متن نوشته:  و از لب ساقی شرابم در مذاق افتاده بود
رجعتی می خواستم لیکن طلاق افتاده بود
عافیت را با نظربازی فراق افتاده بود
هر که عاشق وش نیامد در نفاق افتاده بود
در شکرخواب صبوحی هم وثاق افتاده بود
طاقت و صبر از خم ابروش طاق افتاده بود
کار ملک و دین ز نظم و اتساق افتاده بود
طایر فکرش به دام اشتیاق افتاده بود یک دو جامم دی سحرگه اتفاق افتاده بود
از سر مستی دگر با شاهد عهد شباب
در مقامات طریقت هر کجا کردیم سیر
ساقیا جام دمادم ده که در سیر طریق
ای معبر مژده ای فرما که دوشم آفتاب
نقش م
  • پس زمینه شب متن نوشته:  و از لب ساقی شرابم در مذاق افتاده بود
رجعتی می خواستم لیکن طلاق افتاده بود
عافیت را با نظربازی فراق افتاده بود
هر که عاشق وش نیامد در نفاق افتاده بود
در شکرخواب صبوحی هم وثاق افتاده بود
طاقت و صبر از خم ابروش طاق افتاده بود
کار ملک و دین ز نظم و اتساق افتاده بود
طایر فکرش به دام اشتیاق افتاده بود یک دو جامم دی سحرگه اتفاق افتاده بود
از سر مستی دگر با شاهد عهد شباب
در مقامات طریقت هر کجا کردیم سیر
ساقیا جام دمادم ده که در سیر طریق
ای معبر مژده ای فرما که دوشم آفتاب
نقش می
  • پس زمینه سفید متن نوشته:  و از لب ساقی شرابم در مذاق افتاده بود
رجعتی می خواستم لیکن طلاق افتاده بود
عافیت را با نظربازی فراق افتاده بود
هر که عاشق وش نیامد در نفاق افتاده بود
در شکرخواب صبوحی هم وثاق افتاده بود
طاقت و صبر از خم ابروش طاق افتاده بود
کار ملک و دین ز نظم و اتساق افتاده بود
طایر فکرش به دام اشتیاق افتاده بود یک دو جامم دی سحرگه اتفاق افتاده بود
از سر مستی دگر با شاهد عهد شباب
در مقامات طریقت هر کجا کردیم سیر
ساقیا جام دمادم ده که در سیر طریق
ای معبر مژده ای فرما که دوشم آفتاب
نقش م
  • پس زمینه غروب خورشید متن نوشته:  یک دو جامم دی سحرگه اتفاق افتاده بود
از سر مستی دگر با شاهد عهد شباب
در مقامات طریقت هر کجا کردیم سیر
ساقیا جام دمادم ده که در سیر طریق
ای معبر مژده ای فرما که دوشم آفتاب
نقش می بستم که گیرم گوشه ای زان چشم مست
گر نکردی نصرت دین شاه یحیی از کرم
حافظ آن ساعت که این نظم پریشان می نوشت و از لب ساقی شرابم در مذاق افتاده بود
رجعتی می خواستم لیکن طلاق افتاده بود
عافیت را با نظربازی فراق افتاده بود
هر که عاشق وش نیامد در نفاق افتاده بود
در شکرخواب صبوحی هم وثاق افتاده ب
  • پس زمینه بنفش متن نوشته:  یک دو جامم دی سحرگه اتفاق افتاده بود
از سر مستی دگر با شاهد عهد شباب
در مقامات طریقت هر کجا کردیم سیر
ساقیا جام دمادم ده که در سیر طریق
ای معبر مژده ای فرما که دوشم آفتاب
نقش می بستم که گیرم گوشه ای زان چشم مست
گر نکردی نصرت دین شاه یحیی از کرم
حافظ آن ساعت که این نظم پریشان می نوشت و از لب ساقی شرابم در مذاق افتاده بود
رجعتی می خواستم لیکن طلاق افتاده بود
عافیت را با نظربازی فراق افتاده بود
هر که عاشق وش نیامد در نفاق افتاده بود
در شکرخواب صبوحی هم وثاق افتاده بود
طاقت
  • پس زمینه سیاه متن نوشته:  یک دو جامم دی سحرگه اتفاق افتاده بود
از سر مستی دگر با شاهد عهد شباب
در مقامات طریقت هر کجا کردیم سیر
ساقیا جام دمادم ده که در سیر طریق
ای معبر مژده ای فرما که دوشم آفتاب
نقش می بستم که گیرم گوشه ای زان چشم مست
گر نکردی نصرت دین شاه یحیی از کرم
حافظ آن ساعت که این نظم پریشان می نوشت و از لب ساقی شرابم در مذاق افتاده بود
رجعتی می خواستم لیکن طلاق افتاده بود
عافیت را با نظربازی فراق افتاده بود
هر که عاشق وش نیامد در نفاق افتاده بود
در شکرخواب صبوحی هم وثاق افتاده بود
طاقت
  • پس زمینه طبیعت متن نوشته:  یک دو جامم دی سحرگه اتفاق افتاده بود
از سر مستی دگر با شاهد عهد شباب
در مقامات طریقت هر کجا کردیم سیر
ساقیا جام دمادم ده که در سیر طریق
ای معبر مژده ای فرما که دوشم آفتاب
نقش می بستم که گیرم گوشه ای زان چشم مست
گر نکردی نصرت دین شاه یحیی از کرم
حافظ آن ساعت که این نظم پریشان می نوشت و از لب ساقی شرابم در مذاق افتاده بود
رجعتی می خواستم لیکن طلاق افتاده بود
عافیت را با نظربازی فراق افتاده بود
هر که عاشق وش نیامد در نفاق افتاده بود
در شکرخواب صبوحی هم وثاق افتاده بود
طاق