-
آنچنانک حق ز گوشت و استخوان
از شهان باب صغیری ساخت هان
-
اهل دنیا سجده ایشان کنند
چونک سجده کبریا را دشمنند
-
ساخت سرگین دانکی محرابشان
نام آن محراب میر و پهلوان
-
لایق این حضرت پاکی نه اید
نیشکر پاکان شما خالی نیید
-
آن سگان را این خسان خاضع شوند
شیر را عارست کو را بگروند
-
گربه باشد شحنه هر موش خو
موش که بود تا ز شیران ترسد او
-
خوف ایشان از کلاب حق بود
خوفشان کی ز آفتاب حق بود
-
ربی الاعلاست ورد آن مهان
رب ادنی درخور این ابلهان
-
موش کی ترسد ز شیران مصاف
بلک آن آهوتگان مشک ناف
-
رو به پیش کاسه لیس ای دیگ لیس
توش خداوند و ولی نعمت نویس
-
بس کن ار شرحی بگویم دور دست
خشم گیرد میر و هم داند که هست
-
حاصل این آمد که بد کن ای کریم
با لئیمان تا نهد گردن لئیم
-
با لئیم نفس چون احسان کند
چون لئیمان نفس بد کفران کند
-
زین سبب بد که اهل محنت شاکرند
اهل نعمت طاغیند و ماکرند
-
هست طاغی بگلر زرین قبا
هست شاکر خسته صاحب عبا
-
شکر کی روید ز املاک و نعم
شکر می روید ز بلوی و سقم