-
چون ملک از لوح محفوظ آن خرد
هر صباحی درس هر روزه برد
-
بر عدم تحریرها بین بی بنان
و از سوادش حیرت سوداییان
-
هر کسی شد بر خیالی ریش گاو
گشته در سودای گنجی کنج کاو
-
از خیالی گشته شخصی پرشکوه
روی آورده به معدنهای کوه
-
وز خیالی آن دگر با جهد مر
رو نهاده سوی دریا بهر در
-
وآن دگر بهر ترهب در کنشت
وآن یکی اندر حریصی سوی کشت
-
از خیال آن ره زن رسته شده
وز خیال این مرهم خسته شده
-
در پری خوانی یکی دل کرده گم
بر نجوم آن دیگری بنهاده سم
-
این روشها مختلف بیند برون
زان خیالات ملون ز اندرون
-
این در آن حیران شده کان بر چیست
هر چشنده آن دگر را نافیست
-
آن خیالات ار نبد نامؤتلف
چون ز بیرون شد روشها مختلف
-
قبله جان را چو پنهان کرده اند
هر کسی رو جانبی آورده اند