-
این سخن پایان ندارد آن گروه
صورتی دیدند با حسن و شکوه
-
خوب تر زان دیده بودند آن فریق
لیک زین رفتند در بحر عمیق
-
زانک افیونشان درین کاسه رسید
کاسه ها محسوس و افیون ناپدید
-
کرد فعل خویش قلعه هش ربا
هر سه را انداخت در چاه بلا
-
تیر غمزه دوخت دل را بی کمان
الامان و الامان ای بی امان
-
قرنها را صورت سنگین بسوخت
آتشی در دین و دلشان بر فروخت
-
چونک روحانی بود خود چون بود
فتنه اش هر لحظه دیگرگون بود
-
عشق صورت در دل شه زادگان
چون خلش می کرد مانند سنان
-
اشک می بارید هر یک هم چو میغ
دست می خایید و می گفت ای دریغ
-
ما کنون دیدیم شه ز آغاز دید
چندمان سوگند داد آن بی ندید
-
انبیا را حق بسیارست از آن
که خبر کردند از پایانمان
-
کاینچ می کاری نروید جز که خار
وین طرف پری نیابی زو مطار
-
تخم از من بر که تا ریعی دهد
با پر من پر که تیر آن سو جهد
-
تو ندانی واجبی آن و هست
هم تو گویی آخر آن واجب بدست
-
او توست اما نه این تو آن توست
که در آخر واقف بیرون شوست
-
توی آخر سوی توی اولت
آمدست از بهر تنبیه و صلت
-
توی تو در دیگری آمد دفین
من غلام مرد خودبینی چنین
-
آنچ در آیینه می بیند جوان
پیر اندر خشت بیند بیش از آن
-
ز امر شاه خویش بیرون آمدیم
با عنایات پدر یاغی شدیم
-
سهل دانستیم قول شاه را
وان عنایت های بی اشباه را
-
نک در افتادیم در خندق همه
کشته و خسته بلا بی ملحمه
-
تکیه بر عقل خود و فرهنگ خویش
بودمان تا این بلا آمد به پیش
-
بی مرض دیدیم خویش و بی ز رق
آنچنان که خویش را بیمار دق
-
علت پنهان کنون شد آشکار
بعد از آنک بند گشتیم و شکار
-
سایه رهبر بهست از ذکر حق
یک قناعت به که صد لوت و طبق
-
چشم بینا بهتر از سیصد عصا
چشم بشناسد گهر را از حصا
-
در تفحص آمدند از اندهان
صورت کی بود عجب این در جهان
-
بعد بسیاری تفحص در مسیر
کشف کرد آن راز را شیخی بصیر
-
نه از طریق گوش بل از وحی هوش
رازها بد پیش او بی روی پوش
-
گفت نقش رشک پروینست این
صورت شه زاده چینست این
-
هم چو جان و چون جنین پنهانست او
در مکتم پرده و ایوانست او
-
سوی او نه مرد ره دارد نه زن
شاه پنهان کرد او را از فتن
-
غیرتی دارد ملک بر نام او
که نپرد مرغ هم بر بام او
-
وای آن دل کش چنین سودا فتاد
هیچ کس را این چنین سودا مباد
-
این سزای آنک تخم جهل کاشت
وآن نصیحت را کساد و سهل داشت
-
اعتمادی کرد بر تدبیر خویش
که برم من کار خود با عقل پیش
-
نیم ذره زان عنایت به بود
که ز تدبیر خرد سیصد رصد
-
ترک مکر خویشتن گیر ای امیر
پا بکش پیش عنایت خوش بمیر
-
این به قدر حیله معدود نیست
زین حیل تا تو نمیری سود نیست
مولانا
https://www.sherfarsi.ir/molavi/دیدن-ایشان-در-قصر-این-قلعه-ذات-الصور-نقش-روی-دختر-شاه-چین-را-و-بی
میغ
- میغ
- ابر، مِه
- سیاه