-
جذب سمعست ار کسی را خوش لبیست
گرمی و جد معلم از صبیست
-
چنگیی را کو نوازد بیست و چار
چون نیابد گوش گردد چنگ بار
-
نه حراره یادش آید نه غزل
نه ده انگشتش بجنبد در عمل
-
گر نبودی گوشهای غیب گیر
وحی ناوردی ز گردون یک بشیر
-
ور نبودی دیده های صنع بین
نه فلک گشتی نه خندیدی زمین
-
آن دم لولاک این باشد که کار
از برای چشم تیزست و نظار
-
عامه را از عشق هم خوابه و طبق
کی بود پروای عشق صنع حق
-
آب تتماجی نریزی در تغار
تا سگی چندی نباشد طعمه خوار
-
رو سگ کهف خداوندیش باش
تا رهاند زین تغارت اصطفاش
-
چونک دزدیهای بی رحمانه گفت
کی کنند آن درزیان اندر نهفت
-
اندر آن هنگامه ترکی از خطا
سخت طیره شد ز کشف آن غطا
-
شب چو روز رستخیز آن رازها
کشف می کرد از پی اهل نهی
-
هر کجا آیی تو در جنگی فراز
بینی آنجا دو عدو در کشف راز
-
آن زمان را محشر مذکور دان
وان گلوی رازگو را صور دان
-
که خدا اسباب خشمی ساختست
وآن فضایح را بکوی انداختست
-
بس که غدر درزیان را ذکر کرد
حیف آمد ترک را و خشم و درد
-
گفت ای قصاص در شهر شما
کیست استاتر درین مکر و دغا