-
چو بر زد بامدادن بور گلرنگ
غبار آتشین از نعل بر سنگ
-
گشاد از گنج در هر کنج رازی
چو دریا گشت هر کوهی طرازی
-
دگر ره بود پیشین رفته شاپور
به پیش آهنگ آن بکران چون حور
-
همان تمثال اول ساز کرده
همان کاغذ برابر باز کرده
-
رسیدند آن بتان با دلنوازی
بر آن سبزه چو گل کردند بازی
-
زده بر ماه خنده بر قصب راه
پرند آن قصب پوشان چون ماه
-
نشاطی نیم رغبت می نمودند
به تدریج اندک اندک می فزودند
-
چو در بازی شدند آن لعبتان باز
زمانه کرد لعبت بازی آغاز
-
دگر باره چو شیرین دیده بر کرد
در آن تمثال روحانی نظر کرد
-
به پرواز اندر آمد مرغ جانش
فرو بست از سخن گفتن زبانش
-
بود سرمست را خوابی کفایت
گل نم دیده را آبی کفایت
-
به یاران بانگ بر زد کاین چه حالست
غلط می کرد خود را کاین خیالست
-
به سروی زان سهی سروان بفرمود
که آن صورت بیاور نزد من زود
-
به رفت آن ماه و آن صورت نهان کرد
به گل خورشید پنهان چون توان کرد
-
بگفت این در پری برمی گشاید
پری زین سان بسی بازی نماید
-
وز آنجا رخت بربستند حالی
ز گلها سبزه را کردند خالی
نمودن شاپور صورت خسرو را بار دوم
نظامی
https://www.sherfarsi.ir/nezami/نمودن-شاپور-صورت-خسرو-را-بار-دوم
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(8000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(8000 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(8000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(8000 تومان)