احسان بی ثمر
پروین
https://www.sherfarsi.ir/parvin/احسان-ثمر

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (4000 تومان)
هنگامی که احسان و نیکی ابر در باریدن، برای یک گل خشک امیدی به بار نمی آورد....

  1. بارید ابر بر گل پژمرده ای و گفت

    کاز قطره بهر گوش تو آویزه ساختم

    ابر روی گلی پژمرده شروع به باریدن کرد و گفت: با قطره بارانی، برای گوش‌ تو، گوشواره‌ای درست کردم

  2. از بهر شستن رخ پاکیزه ات ز گرد

    بگرفتم آب پاک ز دریا و تاختم

    برای اینکه گرد و غبار را از چهره پاکیزه تو بشویم، آب پاک را از دریا گرفتم و با شتاب به سمت تو آمدم

  3. خندید گل که دیر شد این بخشش و عطا

    رخساره ای نماند ز گرما گداختم

    گل خندید و گفت: دیگر برای این بخشش تو دیر شده است چرا که از شدت گرما آتش گرفتم و دیگر چهره و رخساری از من باقی نمانده است.

  4. ناسازگاری از فلک آمد وگرنه من

    با خاک خوی کردم و با خار ساختم

    چرخ تقدیر با من سر ناسازگاری داشت وگرنه من به خاک عادت کرده بودم و با همنشینی خار و خاشاک کنار آمده بودم

  5. ننواخت هیچگاه مرا گرچه بیدریغ

    هر زیر و بم که گفت قضا من نواختم

    اگرچه سرنوشت هیچگاه من را بیدریغ مورد لطف و نوازش قرار نداد، هر آهنگی که سرنوشت از من درخواست کرد، آن را نواختم.

  6. تا خیمه وجود من افراشت بخت گفت

    کاز بهر واژگون شدنش برفراختم

    هنگامی که تقدیر هستی من را همانند یک چادر برپا کرد، همان موقع گفت که این چادر را برای ویران کردنش، به پا ساخته‌ام.

  7. دیگر ز نرد هستیم امید برد نیست

    کاز طاق و جفت آنچه مرا بود باختم

    دیگر از روزگار امید بردن ندارم چرا که بخت و اقبال (طاق و جفت)، هر چه که داشتم از من گرفت.

  8. منظور و مقصدی نشناسد بجز جفا

    من با یکی نظاره جهان را شناختم

    دنیا به غیر از جفا و ستم، هیچ هدف دیگری ندارد. من با یک نگاه دنیا را شناختم.

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (4000 تومان)
احسان بی ثمر