-
-
شاهدی گفت بشمعی کامشب
در و دیوار مزین کردم
-
زیبارویی به شمعی گفت: امشب در و دیوار را تزئین کردم
-
-
-
دیشب از شوق نخفتم یکدم
دوختم جامه و بر تن کردم
-
دیشب یک لحظه هم از شدت شوق خوابم نبرد. لباس دوختم و پوشیدم
-
-
-
دو سه گوهر ز گلوبندم ریخت
بستم و باز بگردن کردم
-
دو یا سه تا از جواهرات گلوبندم ریخت. آن جواهرات را دوباره به گلوبند بستم و آنرا به گردن آویختم
-
-
-
کس ندانست چه سحرآمیزی
به پرند از نخ و سوزن کردم
-
کسی نفهمید که با نخ و سوزن، چه نقشهای سحرآمیزی بر روی حریر دوختم
-
-
-
صفحه کارگه از سوسن و گل
بخوشی چون صف گلشن کردم
-
صحنه کار را با سوسن و گل سرخ همانند گلزار زیبا کردم
-
-
-
تو بگرد هنر من نرسی
زانکه من بذل سر و تن کردم
-
تو نمیتوانی از هنر، به مرتبه والای من برسی چرا که من سر و تن خود را فدا کردم
-
-
-
شمع خندید که بس تیره شدم
تا ز تاریکیت ایمن کردم
-
شمع خندید و گفت: برای آنکه تو را از تاریکی برهانم، خودم را بسیار سیاه کردم.
-
-
-
پی پیوند گهرهای تو بس
گهر اشک بدامن کردم
-
در پی به هم پیوستن جواهرات تو، مرواریدهای اشک زیادی را به دامن ریختم
-
-
-
گریه ها کردم و چون ابر بهار
خدمت آن گل و سوسن کردم
-
بسیار گریه کردم و همانند ابر بهاری به آن گل و سوسن (که تو درست کردی) خدمت رسانی کردم
-
-
-
خوشم از سوختن خویش از آنک
سوختم بزم تو روشن کردم
-
از سوزاندن خودم خوشحالم چرا که با سوختنم، مهمانی تو را روشن کردم
-
-
-
گر چه یک روزن امید نماند
جلوه ها بر درو روزن کردم
-
اگرچه هیچ امیدی باقی نماند اما در و روزنهها را با نور خود زیبایی بخشیدم
-
-
-
تا تو آسوده روی در ره خویش
خوی با گیتی رهزن کردم
-
برای آنکه تو بتوانی به آسودگی در راه خود قدم برداری، با روزگار راهزن اخت و الفت گرفتم
-
-
-
تا فروزنده شود زیب و زرت
جان ز روی و دل از آهن کردم
-
برای آنکه زیورآلات تو درخشان شوند، جانم را همچون روی محکم و استوار و دلم را همچون آهن، سخت و مستحکم کردم
-
-
-
خرمن عمر من ار سوخته شد
حاصل شوق تو خرمن کردم
-
اگر خرمن عمر من سوخته شد، درعوض، محصول شوق تو را برداشت کردم
-
-
-
کارهائیکه شمردی بر من
تو نکردی همه را من کردم
-
کارهایی را که برشمردی و به من گفتی، درواقع تو خودت نکردی بلکه این من بودم که آنها را به انجام رسانیدم.
-
شاهد و شمع
پروین
https://www.sherfarsi.ir/parvin/شاهد-شمع
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(7500 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(7500 تومان)
شاهدی
- شاهد
- خوبروی، زیبا چهره
پرند
- پرند
- حریر ساده،جامه ابریشمی بینقش
- شمشیر جوهردار
سوسن
- سوسن
- گلی است معروف و آن چهار قسم می باشد: یکی سفید و آنرا سوسن آزاد میگویند، ده زبان دارد و دیگری کبود و آنرا سوسن ازرق می خوانند و دیگری زرد و آنرا سوسن ختایی می نامند و چهارم الوان میشود و آن زرد، سفید و کبود میباشد و آنرا سوسن آسمانی گویند