شاهد و شمع
پروین
https://www.sherfarsi.ir/parvin/شاهد-شمع

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (7500 تومان)

  1. شاهدی گفت بشمعی کامشب

    در و دیوار مزین کردم

    زیبارویی به شمعی گفت: امشب در و دیوار را تزئین کردم

  2. دیشب از شوق نخفتم یکدم

    دوختم جامه و بر تن کردم

    دیشب یک لحظه هم از شدت شوق خوابم نبرد. لباس دوختم و پوشیدم

  3. دو سه گوهر ز گلوبندم ریخت

    بستم و باز بگردن کردم

    دو یا سه تا از جواهرات گلوبندم ریخت. آن جواهرات را دوباره به گلوبند بستم و آنرا به گردن آویختم

  4. کس ندانست چه سحرآمیزی

    به پرند از نخ و سوزن کردم

    کسی نفهمید که با نخ و سوزن، چه نقش‌های سحرآمیزی بر روی حریر دوختم

  5. صفحه کارگه از سوسن و گل

    بخوشی چون صف گلشن کردم

    صحنه کار را با سوسن و گل سرخ همانند گلزار زیبا کردم

  6. تو بگرد هنر من نرسی

    زانکه من بذل سر و تن کردم

    تو نمی‌توانی از هنر، به مرتبه والای من برسی چرا که من سر و تن خود را فدا کردم

  7. شمع خندید که بس تیره شدم

    تا ز تاریکیت ایمن کردم

    شمع خندید و گفت: برای آنکه تو را از تاریکی برهانم، خودم را بسیار سیاه کردم.

  8. پی پیوند گهرهای تو بس

    گهر اشک بدامن کردم

    در پی به هم پیوستن جواهرات تو، مرواریدهای اشک زیادی را به دامن ریختم

  9. گریه ها کردم و چون ابر بهار

    خدمت آن گل و سوسن کردم

    بسیار گریه کردم و همانند ابر بهاری به آن گل و سوسن (که تو درست کردی) خدمت رسانی کردم

  10. خوشم از سوختن خویش از آنک

    سوختم بزم تو روشن کردم

    از سوزاندن خودم خوشحالم چرا که با سوختنم، مهمانی تو را روشن کردم

  11. گر چه یک روزن امید نماند

    جلوه ها بر درو روزن کردم

    اگرچه هیچ امیدی باقی نماند اما در و روزنه‌ها را با نور خود زیبایی بخشیدم

  12. تا تو آسوده روی در ره خویش

    خوی با گیتی رهزن کردم

    برای آنکه تو بتوانی به آسودگی در راه خود قدم برداری، با روزگار راهزن اخت و الفت گرفتم

  13. تا فروزنده شود زیب و زرت

    جان ز روی و دل از آهن کردم

    برای آنکه زیورآلات تو درخشان شوند، جانم را همچون روی محکم و استوار و دلم را همچون آهن، سخت و مستحکم کردم

  14. خرمن عمر من ار سوخته شد

    حاصل شوق تو خرمن کردم

    اگر خرمن عمر من سوخته شد، درعوض، محصول شوق تو را برداشت کردم

  15. کارهائیکه شمردی بر من

    تو نکردی همه را من کردم

    کارهایی را که برشمردی و به من گفتی، درواقع تو خودت نکردی بلکه این من بودم که آنها را به انجام رسانیدم.

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (7500 تومان)
شاهد و شمع

  • پرند

    پرند
    حریر ساده،جامه ابریشمی بی‌نقش
    شمشیر جوهردار
  • سوسن

    سوسن
    گلی است معروف و آن چهار قسم می باشد: یکی سفید و آنرا سوسن آزاد میگویند، ده زبان دارد و دیگری کبود و آنرا سوسن ازرق می خوانند و دیگری زرد و آنرا سوسن ختایی می نامند و چهارم الوان میشود و آن زرد، سفید و کبود میباشد و آنرا سوسن آسمانی گویند