-
نارونی بود به هندوستان
زاغچه ای داشت در آن آشیان
-
خاطرش از بندگی آزاد بود
جایگهش ایمن و آباد بود
-
نه غم آب و نه غم دانه داشت
بود گدا دولت شاهانه داشت
-
نه گله ایش از فلک نیلفام
نه غم صیاد و نه پروای دام
-
از همه بیگانه و از خویش نه
در دل خردش غم و تشویش نه
-
عاقبت آن مرغک عزلت گزین
گشت بسی خسته و اندوهگین
-
گفت بهار است و همه دوستان
رخت کشیدند سوی بوستان
-
من نه بهار و نه خزان دیده ام
خسته و فرسوده و رنجیده ام
-
چند کنم خانه درین نارون
چند برم حسرت باغ و چمن
-
چند در این لانه نشیمن کنم
خیزم و پرواز بگلشن کنم
-
نغمه زنم بر سر دیوار باغ
خوش کنم از بوی ریاحین دماغ
-
همنفس قمری و بلبل شوم
شانه کش گیسوی سنبل شوم
-
رفت به گلزار و بشاخی نشست
دید خرامان دو سه طاوس مست
-
جمله بسر چتر نگارین زده
طعنه بصورت گری چین زده
-
زاغچه گردید گرفتارشان
خواست شود پیرو رفتارشان
-
باغ بکاوید و بهر سو شتافت
تا دو سه دانه پر طاوس یافت
-
بست دو بر دم یک دیگر بسر
گفت مرا کس نشناسد دگر
-
گشت دمم چون پرم آراسته
کس نخریدست چنین خواسته
-
زیور طاوس بسر بسته ام
از پر زیباش به پر بسته ام
-
بال بیاراست پریدن گرفت
همره طاوس چمیدن گرفت
-
دید چو طاوس در آن خودپسند
بال و پر عاریتش را بکند
-
گفت که ای زاغ سیه روزگار
پرتو خالی است ز نقش و نگار
-
زیور ما روی تو نیکو نکرد
ما و تو را همسر و همخو نکرد
-
گرچه پر ما همه پیرایه بود
لیک نه بهر تو فرومایه بود
-
سیر و خرام تو چه حاصل بباغ
زاغی و طاوس نماند به زاغ
-
هر چه کنی هر چه ببندی به پر
گاه روش تو دگری ما دگر
شوق برابری
پروین
https://www.sherfarsi.ir/parvin/شوق-برابری
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(13000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(13000 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(13000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(13000 تومان)