-
-
ای مرغک خرد ز اشیانه
پرواز کن و پریدن آموز
-
ای پرنده کوچولو! از آشیانه بیرون بپر و پرواز کردن را یاد بگیر.
-
-
-
تا کی حرکات کودکانه
در باغ و چمن چمیدن آموز
-
تا کی میخواهی کارهای کودکانه بکنی. یاد بگیر که در باغ و سبزهزار، جلوهگری کنی.
-
-
-
رام تو نمی شود زمانه
رام از چه شدی رمیدن آموز
-
روزگار به فرمان تو نمیشود. برای چه تسلیم روزگار شدهای؟ گریختن را یاد بگیر.
-
-
-
مندیش که دام هست یا نه
بر مردم چشم دیدن آموز
-
نگران این نباش که آیا تلهای هست یا نه؟ یاد بگیر که با چشمانت نگاه کنی و تله را ببینی و بنابراین با وجود داشتن بینایی، نباید از احتمال وجود دام در اطرافت، ترس را به خودت راه بدهی
-
-
-
شو روز بفکر آب و دانه
هنگام شب آرمیدن آموز
-
هنگام روز، به فکر آب و دانه باش. و شب هنگام، استراحت کردن را یاد بگیر.
-
-
-
از لانه برون مخسب زنهار
-
به تو هشدار میدهم که بیرون از خانه نخوابی.
-
-
-
این لانه ایمنی که داری
دانی که چسان شدست آباد
-
این خانه آسودهای که داری، میدانی که چگونه آباد شده است؟
-
-
-
کردند هزار استواری
تا گشت چنین بلند بنیاد
-
هزار نوع سرسختی و ثابت قدمی داشتند تا اینکه سرانجام این خانه بلند، پا گرفت.
-
-
-
دادند باوستادکاری
دوریش ز دستبرد صیاد
-
آن را با مهارت دور از دسترس صیاد ساختند.
-
-
-
تا عمر تو با خوشی گذاری
وز عهد گذشتگان کنی یاد
-
تا تو بتوانی عمرت را با خوشی بگذرانی و پیمان و روزگار قدیمیترها را به یاد بیاوری.
-
-
-
یک روز تو هم پدید آری
آسایش کودکان نوزاد
-
روزی هم تو آسایش کودکان تازه به دنیا آمده را فراهم خواهی کرد.
-
-
-
گه دایه شوی گهی پرستار
-
گاهی دایه میشوی و گاهی هم پرستار
-
-
-
این خانه پاک پیش از این بود
آرامگه دو مرغ خرسند
-
پیش از این، این خانه پاکیزه، محل آرامش دو پرنده خوشحال بود.
-
-
-
کرده به گل آشیانه اندود
یکدل شده از دو عهد و پیوند
-
شکاف لانه خود را با گِل گرفتند. دو نفری با عهد و پیمانی که با هم بسته بودند، یکدل شدند.
-
-
-
یکرنگ چه در زیان چه در سود
هم رنجبر و هم آرزومند
-
هم در سود و هم در زیان، با هم صادق بودند. هم غمخوار یکدیگر بودند و هم مشتاق هم بودند.
-
-
-
از گردش روزگار خشنود
آورده پدید بیضه ای چند
-
از گردش روزگار خوشنود بودند. چند تا تخم گذاشتند.
-
-
-
آن یک پدر هزار مقصود
وین مادر بس نهفته فرزند
-
یکی از آنها پدری با هزاران هدف و دیگری، مادر چندین فرزندی که آنها را مخفی کرده بود.
-
-
-
بس رنج کشید و خورد تیمار
-
رنج بسیار کشید و غصه زیادی خورد.
-
-
-
گاهی نگران ببام و روزن
بنشست برای پاسبانی
-
گاهی با نگرانی در پشت بام و روزنهها برای نگهبانی مینشست.
-
-
-
روزی بپرید سوی گلشن
در فکرت قوت زندگانی
-
یک روز با نقشه فراهم کردن غذا برای زنده ماندن، به سوی گلزار پرید.
-
-
-
خاشاک بسی ز کوی و برزن
آورد برای سایبانی
-
خار و خاشاک زیادی برای ایجاد سایبان از کوی و برزن آورد.
-
-
-
یک چند به لانه کرد مسکن
آموخت حدیث مهربانی
-
یک مدتی در لانه ساکن شد. و قصه مهربانی را آموزش داد.
-
-
-
آنقدر پرش بریخت از تن
آنقدر نمود جانفشانی
-
آنقدر از تنش پر ریخت، آنقدر جانفشانی کرد،
-
-
-
تا راز نهفته شد پدیدار
-
تا اینکه رازی که مخفی بود، آشکار شد.
-
-
-
آن بیضه بهم شکست و مادر
در دامن مهر پروراندت
-
آن تخم مرغ شکست و مادر تو را در دامن مهربانش بزرگ کرد.
-
-
-
چون دید ترا ضعیف و بی پر
زیر پر خویشتن نشاندت
-
چون که دید که ضعیف هستی و پری نداری، تو را زیر پر و بال خودش گرفت.
-
-
-
بس رفت کوه و دشت و کهسر
تا دانه و میوه ای رساندت
-
آنقدر به کوه و دشت و کوهساران رفت تا دانه و میوهای به تو برساند.
-
-
-
چون گشت هوای دهر خوشتر
بر بامک آشیانه خواندت
-
وقتی که هوا کمی بهتر شد، تو را صدا زد که بیایی به پشت بام آشیانه.
-
-
-
بسیار پرید تا که آخر
از شاخته بشاخه ای پراندت
-
چندین و چند بار پرواز کرد تا دست آخر توانست تو را از شاخهای به شاخهای دیگر پرواز دهد.
-
-
-
آموخت بسیت رسم و رفتار
-
آداب و رسوم زیادی به تو آموخت
-
-
-
داد آگهیست چنانکه دانی
از زحمت حبس و فتنه دام
-
همانطور که میدانی، تو را آگاه کرد که زندانی شدن چقدر مصیبت بار است و گفت که گول دامهایی که وجود دارد را نخوری.
-
-
-
آموخت همی که تا توانی
بیگاه مپر ببرزن و بام
-
به تو آموزش داد که تا جایی که امکان دارد، در وقت نامناسب در محله و پشت بام پرواز نکن.
-
-
-
هنگام بهار زندگانی
سرمست براغ و باغ مخرام
-
در هنگام بهار زندگی (جوانی) سرخوشانه در بیشه زار و باغ جولان نده.
-
-
-
کوشید بسی که در نمانی
روز عمل و زمان آرام
-
بسیار کوشش کرد تا در روز کار و زمان استراحت، درمانده نشوی.
-
-
-
برد اینهمه رنج رایگانی
چون تجربه یافتی سرانجام
-
اینهمه به رایگان رنج برد تا اینکه دست آخر تجربه پیدا کردی.
-
-
-
رفت و بتو واگذاشت این کار
-
رفت و این کار را به تو محول کرد.
-
ای مرغک
پروین
https://www.sherfarsi.ir/parvin/مرغک
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(18000 تومان)
پروین اعتصامی از همان اوایل کودکی استعداد شگفت انگیز خود را در زمینه شعر و ادب فارسی آشکار کرده بود. ادیبان بزرگی که به خانه پدر پروین رفت و آمد داشتند با ذوق و قریحه شاعرانه این نابغه آشنا می شدند و زبان به تحسین او می گشودند. به عنوان نمونه، محمدحسین بهجت تبریزی متخلص به شهریار، درباره اش سرود:
به راستی که یکی از نوابغ ادب است
میان شاعرهها، تا کنون نظیرش نیست
پروین واقعا یکی از نابغه های عرصه ادبیات فارسی است و تا کنون از میان شاعران زن، کسی پیدا نشده است که همتای او باشد.
شعر ای مرغک که پروین در زمان سرودنش تنها دوازده سال داشته است، به همراه معنی روان و ساده و معنی کلمات آن به شما دانش آموزان و دانش پژوهان و ادب دوستان گرامی تقدیم می گردد.
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(18000 تومان)

چمیدن-مخرام
- خرام
- خرامیدن
- خرامان
- چمان
- چمیدن
- راه رفتن و رفتاری که از روی ناز و سرکشی و زیبائی باشد.
- وفای به عهد
- مهمانی و ضیافت
- هرچیز خوش
- نوید و مژدگانی
- هدیه و پیشکش