ناتوان
پروین
https://www.sherfarsi.ir/parvin/ناتوان

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (4000 تومان)

  1. جوانی چنین گفت روزی به پیری

    که چون است با پیریت زندگی

    یک روز، شخص جوانی از شخصی سالخورده پرسید: زندگی‌ات با پیری چطور است؟

  2. بگفت اندرین نامه حرفی است مبهم

    که معنیش جز وقت پیری ندانی

    پیر پاسخ داد: در این نامه سخنی ناشناخته وجود دارد که معنی آن سخن را فقط در زمان پیری درک خواهی کرد.

  3. تو به کز توانائی خویش گوئی

    چه میپرسی از دوره ناتوانی

    برای تو بهتر است که از توانایی‌های خودت بگویی! برای چه از دوران ناتوانی سوال می‌پرسی؟

  4. جوانی نکودار کاین مرغ زیبا

    نماند در این خانه استخوانی

    دوران جوانی را پاس دار و از آن مواظبت کن که این پرنده زیبا در این خانه استخوانی (بدن) باقی نمی‌ماند (جوانی از بدن بیرون خواهد رفت)

  5. متاعی که من رایگان دادم از کف

    تو گر میتوانی مده رایگانی

    کالایی را که من به رایگان از دست دادم (جوانی را) تو اگر می‌توانی آن را مفت از دست نده

  6. هر آن سرگرانی که من کردم اول

    جهان کرد از آن بیشتر سرگرانی

    من در ابتدا غرور ورزیدم اما روزگار بیش از من خشم و تکبر ورزید

  7. چو سرمایه ام سوخت از کار ماندم

    که بازی است بی مایه بازارگانی

    هنگامی که سرمایه‌ام (جوانی) از بین رفت، از کار بازماندم چرا که داد و ستد بدون سرمایه، شبیه بازی است (به شوخی می‌ماند)

  8. از آن برد گنج مرا دزد گیتی

    که در خواب بودم گه پاسبانی

    به این دلیل روزگار دزد توانست گنج مرا بدزدد که در زمان نگهبانی به خواب رفته بودم

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (4000 تومان)
ناتوان