گرگ و سگ
پروین
https://www.sherfarsi.ir/parvin/گرگ

  1. پیام داد سگ گله را شبی گرگی

    که صبحدم بره بفرست میهمان دارم

    یک شب، گرگی به سگ پاسبان گله پیغام داد که صبح هنگام، بره‌ای برایم بفرست چرا که مهمان دارم

  2. مرا بخشم میاور که گرگ بدخشم است

    درون تیره و دندان خون فشان دارم

    من را خشمگین نکن؛ بدان که گرگ عصبی و خشمناک است؛ من سیاه دل هستم و از دندانم خون می‌چکانم.

  3. جواب داد مرا با تو آشنائی نیست

    که رهزنی تو و من نام پاسبان دارم

    سگ گله به گرگ پاسخ داد: من با تو نسبت و آشنایی ندارم چرا که تو دزد هستی ولی من نگهبان هستم.

  4. من از برای خور و خواب تن نپروردم

    همیشه جان بکف و سر بر آستان دارم

    من بدنم را بزرگ نکردم که بخوابم و بخورم؛ من همیشه آماده‌ی مرگ هستم و فرمانبردار هستم.

  5. مرا گران بخریدند تا بکار آیم

    نه آنکه کار چو شد سخت سر گران دارم

    من را با قیمت زیادی خریدند تا بدردشان بخورم نه اینکه هنگامی که کاری سخت پیش آمد، سرپیچی کنم و نامهربان باشم

  6. مرا قلاده بگردن بود پلاس به پشت

    چه انتظار ازین پیش ز اسمان دارم

    به گردن من قلاده است و به پشتم پارچه‌ای کهنه؛ من از روزگار انتظار بیشتری ندارم.

  7. عنان نفس ندادم چو غافلان از دست

    کنون بدست توانا دو صد عنان دارم

    من همچون ناآگاهان نیستم که اختیار هوای نفسم را از دست بدهم؛ هم اکنون دویست افسار در دو دست پرقدرتم گرفته‌ام

  8. گرفتم آنکه فرستادم آنچه میخواهی

    ز خود چگونه چنین ننگ را نهان دارم

    فرض کنیم که آن چیزی که درخواست کرده‌ای را بفرستم؛ پس از آن چگونه می‌توانم این ننگ را پنهان کنم؟

  9. هراس نیست مرا هیچگه ز حمله گرگ

    هراس کم دلی بره جبان دارم

    هیچوقت من از حمله‌ی گرگ نمی‌ترسم؛ ترس من از شجاع نبودن بره‌ی ترسو است.

  10. هزار بار گریزاندمت به دره و کوه

    هزارها سخن از عهد باستان دارم

    هزار بار تو را به دره و کوه فراری دادم. هزارها داستان اینچنین از زمان قدیم به یاد دارم.

  11. شبان بجرات و تدبیرم آفرینها خواند

    من این قلاده سیمین از آنزمان دارم

    چوبان بارها من را به خاطر شجاعت و چاره جوئیم، تشویق کرد؛ این قلاده‌ی نقره‌ای را از آن زمان به من داده‌اند.

  12. رفیق دزد نگردم بحیله و تلبیس

    که عمرهاست بکوی وفا مکان دارم

    من با فریب و نیرنگ با دزد دوست نمی‌شوم؛ من مدت زمان زیادی است که جایم در کوی وفاداری است.

  13. درستکارم و هرگز نمانده ام بیکار

    شبان گرم نبرد پاس کاروان دارم

    من درستکار هستم و هیچوقت بی‌کار نشده‌ام؛ اگر به درد چوپان نخورم، به نگهبانی کاروان مشغول می‌شوم.

  14. مرا نکشته بآغل درون نخواهی شد

    دهان من نتوان دوخت تا دهان دارم

    نمی‌توانی بدون کشتن من وارد آغل بشوی؛ نا زمانی که دهانی داشته باشم، نمی‌توانی دهان من را ببندی

  15. جفای گرگ مرا تازگی نداشت هنوز

    سه زخم کهنه به پهلو و پشت و ران دارم

    ستمکاری گرگ برای من تازگی ندارد؛ هنوز سه زخم کهنه در پهلو و پشت و رانم وجود دارد.

  16. دو سال پیش بدندان دم تو برکندم

    کنون ز گوش گذشتی چنین گمان دارم

    دو سال پیش، با دندان دم تو را کندم؛ فکر می‌کنم که حالا از خیر گوشت گذشته‌ای که این گونه فکرها به سراغت آمده است.

  17. دکان کید برو جای دیگری بگشای

    فروش نیست در آنجا که من دکان دارم

    برو و دکان فریب کاری‌ات را در جای دیگری باز کن؛ در جایی که من مغازه دارم، کالای دروغ و فریب تو، به فروش نمی‌رود.

گرگ و سگ

دانلود متن شعر زیبای پروین

از میان تصاویر زیر، عکس نوشته‌ی این شعر را انتخاب نمایید:

  • پس زمینه کاهی متن نوشته:  که صبحدم بره بفرست میهمان دارم
درون تیره و دندان خون فشان دارم
که رهزنی تو و من نام پاسبان دارم
همیشه جان بکف و سر بر آستان دارم
نه آنکه کار چو شد سخت سر گران دارم
چه انتظار ازین پیش ز اسمان دارم
کنون بدست توانا دو صد عنان دارم
ز خود چگونه چنین ننگ را نهان دارم
هراس کم دلی بره جبان دارم
هزارها سخن از عهد باستان دارم
من این قلاده سیمین از آنزمان دارم
که عمرهاست بکوی وفا مکان دارم
شبان گرم نبرد پاس کاروان دارم
دهان من نتوان دوخت تا دهان دارم
سه زخم کهنه به پهلو و پشت و را
  • پس زمینه قرمز متن نوشته:  که صبحدم بره بفرست میهمان دارم
درون تیره و دندان خون فشان دارم
که رهزنی تو و من نام پاسبان دارم
همیشه جان بکف و سر بر آستان دارم
نه آنکه کار چو شد سخت سر گران دارم
چه انتظار ازین پیش ز اسمان دارم
کنون بدست توانا دو صد عنان دارم
ز خود چگونه چنین ننگ را نهان دارم
هراس کم دلی بره جبان دارم
هزارها سخن از عهد باستان دارم
من این قلاده سیمین از آنزمان دارم
که عمرهاست بکوی وفا مکان دارم
شبان گرم نبرد پاس کاروان دارم
دهان من نتوان دوخت تا دهان دارم
سه زخم کهنه به پهلو و پشت و را
  • پس زمینه شب متن نوشته:  که صبحدم بره بفرست میهمان دارم
درون تیره و دندان خون فشان دارم
که رهزنی تو و من نام پاسبان دارم
همیشه جان بکف و سر بر آستان دارم
نه آنکه کار چو شد سخت سر گران دارم
چه انتظار ازین پیش ز اسمان دارم
کنون بدست توانا دو صد عنان دارم
ز خود چگونه چنین ننگ را نهان دارم
هراس کم دلی بره جبان دارم
هزارها سخن از عهد باستان دارم
من این قلاده سیمین از آنزمان دارم
که عمرهاست بکوی وفا مکان دارم
شبان گرم نبرد پاس کاروان دارم
دهان من نتوان دوخت تا دهان دارم
سه زخم کهنه به پهلو و پشت و ران
  • پس زمینه سفید متن نوشته:  که صبحدم بره بفرست میهمان دارم
درون تیره و دندان خون فشان دارم
که رهزنی تو و من نام پاسبان دارم
همیشه جان بکف و سر بر آستان دارم
نه آنکه کار چو شد سخت سر گران دارم
چه انتظار ازین پیش ز اسمان دارم
کنون بدست توانا دو صد عنان دارم
ز خود چگونه چنین ننگ را نهان دارم
هراس کم دلی بره جبان دارم
هزارها سخن از عهد باستان دارم
من این قلاده سیمین از آنزمان دارم
که عمرهاست بکوی وفا مکان دارم
شبان گرم نبرد پاس کاروان دارم
دهان من نتوان دوخت تا دهان دارم
سه زخم کهنه به پهلو و پشت و را
  • پس زمینه غروب خورشید متن نوشته:  پیام داد سگ گله را شبی گرگی
مرا بخشم میاور که گرگ بدخشم است
جواب داد مرا با تو آشنائی نیست
من از برای خور و خواب تن نپروردم
مرا گران بخریدند تا بکار آیم
مرا قلاده بگردن بود پلاس به پشت
عنان نفس ندادم چو غافلان از دست
گرفتم آنکه فرستادم آنچه میخواهی
هراس نیست مرا هیچگه ز حمله گرگ
هزار بار گریزاندمت به دره و کوه
شبان بجرات و تدبیرم آفرینها خواند
رفیق دزد نگردم بحیله و تلبیس
درستکارم و هرگز نمانده ام بیکار
مرا نکشته بآغل درون نخواهی شد
جفای گرگ مرا تازگی نداشت هنوز
  • پس زمینه بنفش متن نوشته:  پیام داد سگ گله را شبی گرگی
مرا بخشم میاور که گرگ بدخشم است
جواب داد مرا با تو آشنائی نیست
من از برای خور و خواب تن نپروردم
مرا گران بخریدند تا بکار آیم
مرا قلاده بگردن بود پلاس به پشت
عنان نفس ندادم چو غافلان از دست
گرفتم آنکه فرستادم آنچه میخواهی
هراس نیست مرا هیچگه ز حمله گرگ
هزار بار گریزاندمت به دره و کوه
شبان بجرات و تدبیرم آفرینها خواند
رفیق دزد نگردم بحیله و تلبیس
درستکارم و هرگز نمانده ام بیکار
مرا نکشته بآغل درون نخواهی شد
جفای گرگ مرا تازگی نداشت هنوز
دو سال
  • پس زمینه سیاه متن نوشته:  پیام داد سگ گله را شبی گرگی
مرا بخشم میاور که گرگ بدخشم است
جواب داد مرا با تو آشنائی نیست
من از برای خور و خواب تن نپروردم
مرا گران بخریدند تا بکار آیم
مرا قلاده بگردن بود پلاس به پشت
عنان نفس ندادم چو غافلان از دست
گرفتم آنکه فرستادم آنچه میخواهی
هراس نیست مرا هیچگه ز حمله گرگ
هزار بار گریزاندمت به دره و کوه
شبان بجرات و تدبیرم آفرینها خواند
رفیق دزد نگردم بحیله و تلبیس
درستکارم و هرگز نمانده ام بیکار
مرا نکشته بآغل درون نخواهی شد
جفای گرگ مرا تازگی نداشت هنوز
دو سال
  • پس زمینه طبیعت متن نوشته:  پیام داد سگ گله را شبی گرگی
مرا بخشم میاور که گرگ بدخشم است
جواب داد مرا با تو آشنائی نیست
من از برای خور و خواب تن نپروردم
مرا گران بخریدند تا بکار آیم
مرا قلاده بگردن بود پلاس به پشت
عنان نفس ندادم چو غافلان از دست
گرفتم آنکه فرستادم آنچه میخواهی
هراس نیست مرا هیچگه ز حمله گرگ
هزار بار گریزاندمت به دره و کوه
شبان بجرات و تدبیرم آفرینها خواند
رفیق دزد نگردم بحیله و تلبیس
درستکارم و هرگز نمانده ام بیکار
مرا نکشته بآغل درون نخواهی شد
جفای گرگ مرا تازگی نداشت هنوز
دو سال

    • عنان

      عنان
      لگام، افسار، دهنه
    • سیمین

      سیمین
      سیم
      نقره‌ای
      سفید، روشن
      خوب، ظریف
    • شبان

      شبان
      چوپان
      نگهدارنده گوسفندان و گاوان
    • تلبیس

      تلبیس
      پوشاندن (حقیقت). نیرنگ ساختن
    • کید

      کید
      ستاره‌ای منحوس در علم نجوم
      مکر و فریب