-
آفتاب از کوه سر بر می زند
ماه روی انگشت بر در می زند
-
آن کمان ابرو که تیر غمزه اش
هر زمانی صید دیگر می زند
-
دست و ساعد می کشد درویش را
تا نپنداری که خنجر می زند
-
یاسمین بویی که سرو قامتش
طعنه بر بالای عرعر می زند
-
روی و چشمی دارم اندر مهر او
کاین گهر می ریزد آن زر می زند
-
عشق را پیشانیی باید چو میخ
تا حبیبش سنگ بر سر می زند
-
انگبین رویان نترسند از مگس
نوش می گیرند و نشتر می زنند
-
در به روی دوست بستن شرط نیست
ور ببندی سر به در بر می زند
-
سعدیا دیگر قلم پولاد دار
کاین سخن آتش به نی در می زند
آفتاب از کوه سر بر می زند
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/آفتاب-از-کوه-سر-بر-می-زند
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4500 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4500 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4500 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4500 تومان)