-
آمد گه آن که بوی گلزار
منسوخ کند گلاب عطار
-
خواب از سر خفتگان به دربرد
بیداری بلبلان اسحار
-
ما کلبه زهد برگرفتیم
سجاده که می برد به خمار
-
یک رنگ شویم تا نباشد
این خرقه سترپوش زنار
-
برخیز که چشم های مستت
خفتست و هزار فتنه بیدار
-
وقتی صنمی دلی ربودی
تو خلق ربوده ای به یک بار
-
یا خاطر خویشتن به ما ده
یا خاطر ما ز دست بگذار
-
نه راه شدن نه روی بودن
معشوقه ملول و ما گرفتار
-
هم زخم تو به چو می خورم زخم
هم بار تو به چو می کشم بار
-
من پیش نهاده ام که در خون
برگردم و برنگردم از یار
-
گر دنیی و آخرت بیاری
کاین هر دو بگیر و دوست بگذار
-
ما یوسف خود نمی فروشیم
تو سیم سیاه خود نگه دار
آمد گه آن که بوی گلزار
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/آمد-گه-آن-که-بوی-گلزار
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(6000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(6000 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(6000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(6000 تومان)