-
افسوس بر آن دیده که روی تو ندیدست
یا دیده و بعد از تو به رویی نگریدست
-
گر مدعیان نقش ببینند پری را
دانند که دیوانه چرا جامه دریدست
-
آن کیست که پیرامن خورشید جمالش
از مشک سیه دایره نیمه کشیدست
-
ای عاقل اگر پای به سنگیت برآید
فرهاد بدانی که چرا سنگ بریدست
-
رحمت نکند بر دل بیچاره فرهاد
آن کس که سخن گفتن شیرین نشنیدست
-
از دست کمان مهره ابروی تو در شهر
دل نیست که در بر چو کبوتر نطپیدست
-
در وهم نیاید که چه مطبوع درختی
پیداست که هرگز کس از این میوه نچیدست
-
سر قلم قدرت بی چون الهی
در روی تو چون روی در آیینه پدیدست
-
ما از تو به غیر از تو نداریم تمنا
حلوا به کسی ده که محبت نچشیدست
-
با این همه باران بلا بر سر سعدی
نشگفت اگرش خانه چشم آب چکیدست
افسوس بر آن دیده که روی تو ندیدست
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/افسوس-بر-آن-دیده-که-روی-تو-ندیدست
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5000 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5000 تومان)