-
امروز در فراق تو دیگر به شام شد
ای دیده پاس دار که خفتن حرام شد
-
بیش احتمال سنگ جفا خوردنم نماند
کز رقت اندرون ضعیفم چو جام شد
-
افسوس خلق می شنوم در قفای خویش
کاین پخته بین که در سر سودای خام شد
-
تنها نه من به دانه خالت مقیدم
این دانه هر که دید گرفتار دام شد
-
گفتم یکی به گوشه چشمت نظر کنم
چشمم دور بماند و زیادت مقام شد
-
ای دل نگفتمت که عنان نظر بتاب
اکنونت افکند که ز دستت لگام شد
-
نامم به عاشقی شد و گویند توبه کن
توبت کنون چه فایده دارد که نام شد
-
از من به عشق روی تو می زاید این سخن
طوطی شکر شکست که شیرین کلام شد
-
ابنای روزگار غلامان به زر خرند
سعدی تو را به طوع و ارادت غلام شد
-
آن مدعی که دست ندادی ببند کس
این بار در کمند تو افتاد و رام شد
-
شرح غمت به وصف نخواهد شدن تمام
جهدم به آخر آمد و دفتر تمام شد
امروز در فراق تو دیگر به شام شد
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/امروز-در-فراق-تو-دیگر-به-شام-شد
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5500 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5500 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5500 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5500 تومان)